نقد هنري
همه سريالهاي رمضاني امسال در يك نگاه!
3 مرداد 1392 ساعت 9:10
مهرداد رشیدیان
گروه هنري: وقتی که کار مناسبتی در صدا و سیما پخش ميشود همه انتظار دارند که ارتباطی میان موضوع برنامه و زمان مورد نظر وجود داشته باشد و شاید این توقع ناشی از عملکرد چند ساله صدا و سیما باشد که معمولا داستان مجموعههاي تلویزیونی که در مناسبت خاصی نظیر ماه مبارک رمضان میهمان سفرههاي افطار مردم بودند، در زمان مناسبی چون رخ می داد و تمامی حوادث نیز در بستر زمانی و مکانی متناسب با آن به تصویر در ميآمد.
اما متاسفانه چندسالی است که این اتفاق خیلی رخ نميدهد و سریالهاي ماه رمضان با کارگردانی یا نظارت کیفی علیرضا افخمی کارگردان دیپلمه تلویزیون جمهوری اسلامی به مجالی برای جولان دهی ارواح و جنیان و پریان تبدیل شدن است و یا آنکه طنزهاي سخیفی چون بزنگاه با فاجعه آمیزترین الفاظ و توهینها به روی آنتن ميروند و گاهی مسئولان نهادهای نظارتی را تا نزدیکی صدور حکم جلب سازندگان پیش ميبرند!
امسال قضیه کمی متفاوت شده است و سریالهاي مناسبتی ماه مبارک رمضان در اصل به عنوان مجموعه مناسبتی تولید نشده اند و بعضی از آنها نظیر دودکش قرار بوده که در موقعیتهاي دیگری پخش شوند ولی به دلیل کسری بودجه و نبود ردیف برای سریالهاي ماه مبارک رمضان سیما تصمیم گرفت تا آنها را در ماه مبارك به روی آنتن بفرستد!
مجموعههاي تلویزیونی امسال که عبارتند از: خروس، دود کش و مادرانه و قسمت و صد و هفتاد و n ام شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، گرچه همه مناسبتی هستند اما تفاوتهاي بسیاری دارند.
خروس مجموعهاي با کارگردانی محمدحسین لطیفی با آثاری نظیر همسایه هاست، لطیفی که چندی پیش کارگردانی فیلم تبلیغاتی علی اکبرولایتی را نیز بر عهده داشت با ارائه یک اثر ضعیف به اعتبار هنری اش لطمه زد و یک فیلم هندی سراسر گریه را به دکتر ولایتی هدیه داد و این گونه شد که برنامه دکتر سلام یک قسمت کامل به این مجموعه درام پرداخت!
از طرفی لطیفی ازجمله کارگردانانی نیز هست که اقدام به ساخت مجموعه برای شبکه نمایش خانگی (با عنوان ساخت ایران و قلب یخی ) کرده است و رویکرد خوب صدا و سیما و سپردن تولید مجموعه دودکش اجازه فعالیتهاي بعدی را برای او صادر کرد، در حالی که برای مهران مدیری و ... از سوی سیما لحاظ نگردید.
دود کش یک سریال سطحی، با کمدی لحظه و طنازیهاي لفظی است که هر چند در یک محیط ساده، خانوادهاي صمیمی و شلوغ رخ ميدهد اما فیلم نامه به جز چند گره متوالی و پستی و بلندی در قصه نیست و کمی از جذابیاتش را نیز از زوج هنری ساختمان پزشکان به عاریت گرفته تا شاید نامی برای خود دست و پا کند. مجموعه دومی که در ماه مبارک رمضان حال پخش از شبکه دوم سیما به روی آنتن ميرود، خروس است، وقتی برای اولین بار نام آن را دیدم و تیتراژش را شنیدم و کمی بعد هم سبک فیلمبرداری اش را مدنظر قرار دادم دیگر شکی نداشتم که این سبک فیلمبرداری و تیتراژ کردی و نام خروس متعلق به سعید آقاخانی است.
اما برسیم به اصل مطلب و سریال مادرانه
این سریال از جمله سریالهاي گروه « ب » مناسبتی است که روال تولید آن در شبکه سوم سیما ثابت بود و با مدیریت اسبق آن یعنی جناب پور محمدی ارتباط نزدیکی داشت، یک سریال، یک قصه و علیرضا افخمی در ده تا پست مشاور، نظارت کیفی، کارگردان و ... که البته اگر فیلم مانند اغما و یا او یک فرشته و روز حسرت به عالم ملکوت هم ارتباط اندکی داشت نام کارشناس مذهبی اش هم ميشد جواد گلی و دست رنج این سریالها به جای القای حس معنوی و روحانی ميشد خودکشی یک نوجوان دوازده ساله تهرانی تا مانند ۵ کیلومتر از بهشت بتواند از دیوار رد شود و طعم تفکرات افخمی را در ۵ خورشید و ۵ کیلومتر در بهشت و اغماء و ... تجربه کند.
با تعویض پورمحمدی بعد از ۱۰ سال تصدی پست مدیریت شبکه اول سیما و جایگزینی جوانی که تمامی مراحل را در سازمان طی کرده است و قرار گیری آقای زین العابدین در راس شبکه سوم سیما، اوضاع بهتر شد هر چند که تحول خاصی ایجاد نشد و به جای علیرضا افخمی دوست صمیم اویعنی جواد افشار جانشین شد. جواد افشار سازنده خداحافظ بچه که نگذاشت رمضان پارسال آبروریزی در سیما به حد فاجعه برسد امسال هم با یک اثر مادرانه میهمان سفرههاي مردم روزه دار شده است، وقتی تبلیغات مادرانه را ميدیدم و بریده هایی از فیلم توسط شبکه سوم به نمایش در ميآمد حس ميکردم که این سریال باید شباهت زیادی به وضعیت سفید داشته باشد چون برخی بازیگرانش در این مجموعه نیز حضور دارند و وقتی که نام محمدرضا شفیعی را به عنوان کارگردان و نام سعید نعمت الله را به عنوان نویسنده در آن دیدم بارقههاي امیدم بیشتر شد اما دیری نپایید...
دیری نپایید که ازین بارقههاي امید نسبت به سریال زمانه فقط مرداری از عشق مثلثی یک آقای پولدار که نامزدش را به خاطر پول زنی رها کرده بود و حالا گرفتار معضل فرزندانش شده، گوشه و کنایههاي چسبی از فساد اقتصادی و یک دوست تراشیده و قلم خورده مجسمه مانند که انسان نیست و نماینده یک تیپ فرشته است اینها همه چیزی است که جواد افشار در زمانه ميخواهد به مردم نشان بدهد و برای این نمایش و کش دار کردن قصه بی مایه اش هم مجبور بوده ریتم کندی را دنبال کند تا با رد و بدل کردن چند دیالوگ و نبود هیچ فراز و فرود خاصی در قصه وقت مردم را پای آن تلف کند. برای این اتلاف وقت هم به خودش سختی نداده است و حتی حاضر نشده که برای تعقیب و گریزها هم از دوربین روی دست استفاده کند و لحظهاي پای مخاطب را در کادر قرار ميدهد و لحظهاي نیم تنه بالایی او را و اینگونه شما در تعقیب و گریز شریک شده و هیجان زده ميشوید.
داستان عشق مثلثی و خیانت و بی وفایی در تلویزیون و به خصوص سینمای ما داستان دنباله داری است، این داستان با همان عشقهاي هندی پورعرب و کریمی در عروس شروع شد و به برف روی کاج هایی معادی و من مادر هستم جیرانی سرایت کرد و به سلامتی و میمنت با زمانه فتحی پایش به تلویزیون باز شد و زمانه ادامه همان داستان است. داستان عشق مثلثی چیست؟ یکی مرد میان دو زن قرار ميگیرد و یا بالعکس که فعلا نوع دومش در تلویزیون رویت نشده ولی به زودی سیمای ما اگر همین روند را طی کند آن را نیز تجربه خواهد کرد، داستان عشق مثلثی از نوع اول وقتی رخ ميدهد که مرد میان دو زن و یاد آنها اسیر ميشود، این اسارت گاه به علت پشیمانی از گذشته است و گاه به ارجحیت دادن ویژگی یک زن بر دیگری که از قضا مادرانه هر دو را دارد!
از قضا در فضای فیلم مادرانه مفهوم صحیحی به صورت نسبتا خوبی حلاجی شده است و آن هم لزوم محبت پدر و فرزندی و یا مادر و فرزندی است که اگر هر یک از این دو در جایگاه خود قرار نگیرند فرزند «نیمی کم دارد»، تا به این جا که پخش قسمتهاي مادرانه گذشته است فساد اقتصادی که جزء سوم تشکیل دهنده قصه است خیلی مورد پرداخته قرار نگرفته است و باید منتظر ماند تا ببینیم آیا این لایه از قصه همچنان نچسب و اضافی باقی خواهد ماند.
اگر در انتهای این جستار بخواهیم سریال جواد افشار را تعریف کنیم: یک عشق مثلثی است که با کمبود محبت فرزندانی آمیخته شده است که آنها برای جلب محبت یا در خانه دیگران لطیفه تعریف ميکنند و یا به دنبال محبت پسری در خیابان جذب ميشوند و تکهاي نچسب هم به نام فساد اقتصادی دارد که هیچ جور نميتوان درکش کرد. این تمام تعریف سریال جواد افشار بود.
کد مطلب: 14001