جدال زندگی در سرزمین شیرین و فرهاد!
4 آذر 1396 ساعت 15:16
آیت قیصربیگی
اینجا هوا بس ناجوانمردانه سرد است! گویی زمستان یک ماه زودتر به پیشباز بلوطهای سرخ آمده و مزه زندگی را تلخ کرده است! اما بلوطها نماد استقامتاند و هیچ گاه زانو نمیزنند، حتی در مقابل زمستان! این روزها هوای بیستون چندان مساعد نیست. . . در اینجا زمین تب کرده است و هوا، یخ! اما کسی به مهتاب بد نمیگوید چون مردمان این دیار از جنس سخاوت اند. در وصف این مردمان همین بس که در آن روزهای پرالتهاب محبت وطن را بی پاسخ نگذاشتند و در برابر آن سجده شکر بجای آوردند و زلزله را شرمنده تواضع خویش نمودند.
درست است که در این دیار زمین طغیان کرده است اما بلوطهای زاگرس روبه سوی آفتاب ریشه در خاک اصالت دارند. جنگ تحمیلی، محرومیت ها، ریزگردها و. . . نتوانست لبخند را از دیار پهلوانان بگیرد، سرما و زلزله هم نمیتواند زیرا در اینجا شکوه زندگی با ایمان و لبخند آدمها پیوندی ناگسستنی دارد. اما اگر امید و لبخند را از این مردمان بگیرید، میمیرند! در این دیار مردمانی عزیزانشان را از دست داده اند، خانه و کاشانه شان فرو ریخته است و باران و سرما بر سرشان آوار شده است اما در زیر چادرها و نایلونها در جدالی سرنوشت ساز با زندگی امید به لبخند فردا دارند! . . .
و آنها پیروز این نبرد خواهند بود چراکه در فرهنگ این مردمان زمستان رفتنی ست حتی اگر همه شب و روزهایش یلدایی باشد! امید در باور این مردم تماشایی ست آن زمان که با زیبایی شاهو (کوهستان شاهو) و شکوه تیشههای فرهاد بر تن پراو (کوهستان پرآو) بیستون در هم آمیزد تا در انتظار لبخندی دوباره، ایستاده بر آوار زندگی را پاس دارند. تا رسد از راه نرم نرمک بهار، باز این مردمان دست در دست هم گذارند و دگربار به زندگی سلام کنند. اینبار نوبت این مردمان است تا با شادی حق خود را از زندگی بستانند و پایکوبان زمین را زیر پای خود بلرزانند! اما در این شرایط سخت تا رسیدن بهار هوای آنان را داشته باشیم. در این مجال تنگ زلزله زدگان از پشت نایلونهای سرد چشم یاری به سرزمین مادری دوخته اند. بیائید در این شب و روزهای سرد، دوباره لبخند را با این مردمان سخاوتمند قسمت کنیم. جان کلام آنکه در این هوای سرد و بارانی مواظب بی خانمانها باشیم شاید یکی در این نزدیکیها دعا میکند، باران نبارد! امشب صدای تیشه از بیستون نیامد/ شاید به زیر آوار، فرهاد رفته باشد
کد مطلب: 140128