افکار عمومی ایران و تنزل کلامی سیاسیون
8 آذر 1396 ساعت 9:37
گروه سیاسی: وقتی ذهنیت و زبان قدرتمندان رسمی به سمت بازی بده بستانی می رود که یک سمتش «های دزد، های دزد» است و دیگر سمتش « لاتی که از چشم افتاده»، دیگر انتظار پاسداشت ادب و ادبیات و کنش و واکنش اخلاقی در جامعه، کاملاً بیهوده است.
محمدآزاد جلالی زاده
الف» کانت، مرد پرآوازه ی دنیای اندیشه بر آن بود که ما درون حصارهای ذهنی خویش به نوعی محبوسیم و برخلاف آنچه تا آن زمان معمول بود، مطابقت ذهن با دنیای بیرون نبود که موجب شناخت های ما می شد، به جای آن هر آنچه که در بیرون است بایستی با مقولات و توانایی ها و محدودیت های ذهنی من تطابق یابد، تا بتواند در ادراکه انسان حضور یابد، بنابراین ما انسانها فنومن و پدیدارها را می توانیم بشناسیم اما از شناخت «شی فی نفسه» و اصل اشیا و کلیاتی همچون خدا و نفس و جهان خبری نیست، بنابراین ما به نوعی درون بادکنک ذهن هایمان محبوسیم.
ب» اما فلاسفه تحلیلی و در رأس آنها غولی فکری به نام «ویتگنشتاین»، انقلابی بر پا نمود به جای «ذهن»، «زبان» را نشاند و ذهن را تابعی از توانایی ها و محدودیت های ذهن دانست و اعلام کرد که هر چه خود را به دیواره های زبان بکوبیم، بیفایده است و مرزهای شناخت انسان همان مرزهای «زبان» است و «زبان» است که جهان انسان --ها-- را می سازد، ویتی! غوطهور شدن ما آدمیان در بادکنک ذهن را به شناور شدنمان در استخر «زبان» !؟ تبدیل کرد.
ج» فارغ از ورود به بحث های تخصصی حوزه اندیشه، برآنم که رابطه ای دیالکتیکی و دو سویه بین ذهن و زبان -- بدون آنکه وارد بحث چرایی و چگونگی تأثیر و تأثر این دو حوزه شوم که خود عمری می طلبد -- ساحت های فردی و به تبع آن عرصه های فعالیت های جمعی و عمومی بشر را می سازد، بسط می دهد، ترکیب می کند، تقلیل می دهد، تعالی می بخشد، رو به ابتذال می برد و... و این امر و پروسه در تمام جوامع بشری با اندک اضافات یا کاهش هایی در جریان است.
د» در دنیای امروز ما که ارتباطات مجازی چنان گسترش یافته که عملاً شیفت پارادایمی و جهش بسیار عظیمی در کنش ها و واکنش ها پدید آمده است که دیگر سیاستمداران و فعالان عرصه های مختلف جمعی، نمی توانند هر کاری دلشان خواست بکنند و یا هر ذهنیت که دارند و هر گفتمانی منطبق بر آن را در ساحت عمومی برملا نمایند و زبان و ذهنی آلوده به کار گیرند و «زبان» را به ساحت کاملاً فایده محورانه «سیاست» برند و انتظار داشته باشند که «جامعه» هیچ واکنشی نشان ندهد و تلاطم و نااعتمادی پیش نیاید، در دورانی که من آن را دوران «سیاست ورزی تلگرامی» می نامم، بازی های زبانی نهانخانه را به وسط میدان مکاره سیاسی آوردن و انتظار جامعه ای آرام داشتن، چنان عقلایی نمی نماید.
ه» تنزل ذهنیت و زبان قدرتمندان رسمی و غیررسمی، اولین جایی را که خودآگاه یا ناخودآگاه به قصد انهدام نشانه می گیرد و اگر جلویش گرفته نشود تا واپاشی پیشروی می کند، ساحت افکار عمومی است، وقتی ذهنیت و زبان قدرتمندان رسمی به سمت بازی بده بستانی می رود که یک سمتش «های دزد، های دزد» است و دیگر سمتش « لاتی که از چشم افتاده»، دیگر انتظار پاسداشت ادب و ادبیات و کنش و واکنش اخلاقی در جامعه، کاملاً بیهوده است.
کد مطلب: 140255