سیدچمران موسوی
در نظام برنامه ریزی شهری ایران یکی از مهمترین طرحهای ناظر بر مدیریت فضای شهری و تقسیم کاربری ها، طرحهای جامع و تفصیلی است که سابقه آنها به منشور آتن میرسد که تعین نظری شهرسازی و معماری مدرن توسط افرادی چون لوکوربوزیه، میس ون در روهه، فرانک لوید رایت، سوریای ماتا، دانیل برنهام و... به وقوع میپیوندد. یکی از مهمترین خروجی این طرح ها، zoning یا منطقهبندی کاربریهای مختلف شهری است که به نظر من از دل مفهوم موجود در نظام اجتماعی سرمایه داری یعنی الیناسیون یا بیگانگی نشات میگیرد یعنی بیگانه کردن کاربریها بازتاب فضایی آن مفهوم بیگانگی اجتماعی است.
نقدهای بسیاری از منظر روش شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی بر الگوی طرحهای جامع و تفصیلی وارد شده است که اغلب میدانیم و به همین علتهای "نقص بنیادین"، هست که مبدعان این طرحها در اروپا و آمریکا و استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و. . . عطایش را به لقایش بخشیدند و طرحهای راهبردی ساختاری و سپس طراحیهای خرد و کوچک مقیاس را در سطح محله جایگزین آنها نمودند. ورای همه نقدها و نظرها، مهمترین مشکل این طرحها از "فقدان فضامندی" نشات میگیرد. فضامندی به معنای ادراک یکپارچه تجربه شهری از همه المانهای مکانها و فضاهای عمومی است.
در این خوانش، فضای شهر به مثابه بوم و تابلوی نقاشی دیده میشود که باید طرح مناسب و زیبایی از عناصر و المان هایی که تجربه شهری را غنا میبخشند بر روی بوم فضا و مکان شهری ایجاد شود. در این خوانش، فضا - مکان شهری دارای ارزشهای زیاد و تجدید ناپذیری میشود که به مثابه عنصر ظریف طراحی و برنامه ریزی شهری باید به دقت مورد توجه و بررسیهای چند جانبه علمی، کارکردی، زیبایی شناسی، تاریخی و هویتی قرار گیرد. انگاره کارکردی و اقتصادی درباره زمین شهری، آن را صرفا به عنصر معلول چرخش سرمایه و حفظ مسیر مساعد جریان سرمایه در محیط مصنوع تبدیل کرده است. وقتی این خوانش معرفت شناسانه در بستر اقتصاد رانتی همانند ایران قرار میگیرد چه بسا که همه ابعاد دیگر به بوته فراموشی میرود.
اما! این امر باعث تخریب فضاهای شهری شده است. فضاهایی که باید عنصر توانمندسازی اجتماعی، رشد مدنیت و شهروندی، کنشگری سیاسی و عدالت اجتماعی شود به یکباره بر ضد خود تبدیل شده است. همه فضاهای شهر، به مقیاس خودرو تغییر ماهیت داده است که از اینجا، فضاهایی مانند میدان شهری، پیاده رو، پیاده راه، و. . . همه به نفع مقیاس خودرو تغییر ماهیت داده اند. از بستر همگرایی این روند، شهر به معنای تمدن و مدنیت رخ نمیدهد و هر آنچه در فضایی غیر شهری بوجود میآید، شهر نیست، " ناشهر"، است.