دریافت لینک صفحه با کد QR
چه بخواهیم، چه نه گروه متنفّذی در ارکان تصمیم گیری تمایلی به حفظ توافق هستهای نداشته و به ادامه اجرای برجام رضایت نخواهند داد. این افراد که از همان روزهای ابتدای مذاکرات هستهای نیز عدم موافقت خود با مذاکره با طرفها غربی و توافق حاصل از آن را اعلام کرده بودند در این روزها دوباره در برنامههای مختلف صداوسیما وتریبونهای رسمی دیگر ظاهر شده و از لزوم خروج از برجام میگویند.
بیاییم این بار به جای نقد چنین نگاهی با آنها همراه شویم و تصور کنیم که خواست و تمایل قلبی آنان به مرحله اجرا برسد و ایران هم مانند دولتترامپ از توافق هستهای خارج شود. در صورت وقوع چنین اتفاقی چه خواهد شد؟ اجرای برجام به معنای لغو هفت قطعنامه شورای امنیت بود که بر اساس آن تحریم هایی علیه کشورمان از سوی تمامی دولت ها، از دوست تا دشمن اجرایی میشد. از سوی دیگر پیش از برجام ایران به دلیل آنچه «تهدید برای صلح و امنیت بین الملل» خوانده شد ذیل فصل هفت منشور ملل متحد قرار گرفته بود که بر اساس آن امکان حقوقی حمله نظامی به کشورها در اختیار شورای امنیت قرار میگیرد. اجرای توافق هستهای سبب آن شد که بخشی از تحریمها که دلیل پرونده هستهای وضع شده بود از میان برود.
مصداق روشن این رفع تحریم موضوع فروش نفت است. از این واقعیت گریزی نیست که بخش قابل توجهی از درآمدهای کشورمان از طریق صادرات نفت به دست میآید و با وجود تمامی دستورات و توصیهها همچنان اقتصاد ایران اقتصادی متکی بر فروش نفت است. به بیان سادهتر بخش بزرگی از بودجه جاری کشور که مربوط به حقوق کارمندان، معلمان، یارانه نقدی ماهانه، یارانه نان، بودجه بخش بهداشت و درمان، یارانه آموزش، هزینههای بخشهای نظامی، دفاعی و امنیتی کشور و. . . است از طریق همین فروش نفت به دست میآید. بنابراین همین یک مثال، روشن میسازد آنان که معتقدند برجام نتوانسته است تغییر ملموسی در زندگی مردم کوچه و بازار ایجاد کند در خوشبینانهترین حالت توجهی به این بخش از توافق هستهای ندارند.
حال بیاییم در یک حالت فرضی ایده مخالفان برجام درباره خروج ایران از توافق هستهای را بررسی کنیم. بدیهی است که همزمان با خروج جمهوری اسلامی از برجام طرفهای دیگر این توافق، از روسیه و چین تا طرفهای اروپایی و شورای امنیت کلیه تحریم هایی که به واسطه این توافق رفع شده بود را برمی گردانند.
در نتیجه در فاصله زمانی نه چندان طولانی وضعیت کشورمان در سطح بین الملل به سالهای ۹۰ و ۹۱ بازخواهد گشت.
وضعیتی که در آن به عنوان یک مثال فروش نفت بیشتر از یک میلیون بشکه در روز ممنوع خواهد بود. (در حال حاضر حدود دو و نیم برابر این میزان صادرات نفت داریم) در نتیجه درآمدهای حاصل از فروش نفت که محل هزینه شدن آن در پاراگراف قبل گفته آمد نیز به همان میزان کاهش پیدا میکند و اثر منفی ملموسی بر زندگی روزمره بخش بزرگی از مردم خواهد گذاشت. در کنار فروش نفت میتوان دیگر تحریمها و سایه برخورد نظامی که به واسطه برجام رفع شده بود را هم به همین شیوه مقایسه کرد و تاثیر خروج ایران از توافق هستهای را مورد بررسی قرار داد. کوتاه سخن آنکه اگر بخشی از ارکان تصمیم گیری نظام در حوزه سیاست خارجی به هر دلیلی تصمیم به خروج ایران از برجام گرفتهاند ضروری است تا با صراحت پیامدهای خروج از توافق هستهای را برای مردم تشریح کرده و مسئولیت عواقب خروج از برجام را بر عهده بگیرند.