محمد توکلی
به تعداد شرکتهای اروپایی که در دوران پسا برجام به ایران آمده بودند و حالا عزم رفتن دارند روز به روز افزوده میشود. این اتفاق که قطعا اثرات نامناسبی را بر روی اقتصاد ملی خواهد داشت با استقبال جناحی تندرو روبرو شده است. جناحی که به خوبی از این نکته آگاه است که حذف شرکتها و سرمایه گذاران خارجی در اقتصاد ایران برابر است با افزایش سود و منفعت آنان از فضایی که تحریم و محاصره اقتصادی کشور برایشان به وجود خواهد آورد. نکته جالب توجه در این میان آن است که هنگامی که طرفهای خارجی در هنگام رفع تحریمها وارد ایران میشدند این اقلیت پر سر و صدا معترض بودند و میگفتند ایران نیازی به ورود سرمایه و شرکتهای خارجی ندارد و امروز که شاهد خروج طرفهای خارجی از اقتصاد ملی هستیم هم ژست منتقد به خود گرفتهاند و از ضعف دولت در این موضوع میگویند!
این اتفاق که به دلیل خروج آمریکا از برجام است را میشد از همان روزهایی که شنیدهها از خروج قطعی دولتترامپ از توافق هستهای حکایت داشت پیش بینی کرد. ایالات متحده با ابزارهای در اختیارش میتواند طرفهای خارجی حاضر در اقتصاد ایران را وادار به عقب نشینی کند مگر آنکه مذاکرات ایران و اروپا به نتیجهای برسد و شاهد ایجاد فضایی برای باقی ماندن شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی در ایران باشیم. واقع بینی اقتضا میکند که بپذیریم عدم مشارکت آمریکا در اجرای برجام به معنای عدم تمایل قطعی شرکتهای بزرگ و چند ملیتی برای حضور در اقتصاد ایران است. اما این موضوع به آن معنا نیست که ایران و طرفهای دیگر برجام دیگر نمیتوانند از این مانع عبور کنند و میتوان با پذیرش این که بخشی از مزیتهای توافق هستهای از دست رفته است از دیگر مزایای آن بهره برد.
توضیح بیشتر آنکه اگر دولت آمریکا به برجام پایبند مانده بود میشد امیدوار بود تا به تدریج پروندههای باز دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفته و شاهد کاهش فشارهای حاصل از تحریمها باشیم و در نتیجه امروز که هر دو طرف این پرونده راهی دیگر را انتخاب کردهاند و شاهد خروج ایالات متحده از توافق هستهای هستیم دیگر امکان ادامه حضور برخی شرکتهای بزرگ که در روزهای پس از برجام وارد ایران شدند نیز وجود ندارد. اما همه واقعیت این نیست؛ دیپلماتهای ایران و ۴+۱ این امکان و توان را دارند که برجام را به گونهای محافظت کنند تا شرکتهای کوچک و متوسطی که به دلیل عدم حضور در بازار آمریکا میتوانند در برابر تحریم هایی که به زودی اجرا خواهد شد از نوعی مصونیت برخوردار باشند به ادامه فعالیت خود در ایران ادامه دهند. ممکن است برخی معتقد باشند چنین وضعیتی به معنای کاهش منافع اقتصادی ایران از توافق هستهای خواهد بود که در پاسخ باید گفت یقینا این چنین است و این امری بدیهی است که خروج یکی از طرفهای اصلی توافق هستهای به معنای کاهش منافع اقتصادی همه طرفها از برجام و به خصوص طرف مقابل آمریکا که ایران است خواهد شد اما تمام دستاوردها و ضرورت حفظ برجام به دلیل منافع اقتصادی نیست.
واقعیت آن است که برجام علاوه بر گشایش هایی که در حوزه اقتصاد ایجاد کرد سبب خروج نام ایران از فصل هفتم منشور ملل متحد و شکسته شدن اجماعی جهانی علیه کشورمان شد. به عبارت دیگر حاصل برجام بیشتر از آنکه اقتصادی و مالی باشد سیاسی و امنیتی است. باقی ماندن برجام در شرایط حاضر به معنای ادامه یافتن دستاوردهای سیاسی و امنیتی آن برای ایران و دیگر طرفهای این توافق است. شاید برجامِ منهای آمریکا نتواند تمام خواستههای اقتصادی ایران که در برجام به علاوه آمریکا به وقوع میپیوست را تامین کند اما قطعا از منظر سیاسی و امنیتی حفظ برجام با آمریکا و یا بدون این کشور تفاوتی زیادی ندارد. آنچه دوران پیش از برجام را دوران دلهره آوری میکرد لزوما فقط فشارهای اقتصادی همه جانبه به ایران نبود بلکه ایجاد اجماعی جهانی بود که اتکا به فصل هفت منشور ملل متحد توجیه حقوقی کافی برای برخورد نظامی با ایران را نیز در اختیار جامعه جهانی قرار میداد.
مطلب آخر آنکه مسئولان و تصمیم گیران نظام میباید تصمیمی سخت را اتخاذ کنند. آنان میتوانند با نگاهی تک بُعدی به برجام و به دلیل آنکه خروج آمریکا از برجام منافع اقتصادی ایران از این توافق را تحت تاثیر قرار میدهد از توافق هستهای عبور کرده و شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی را به دوران پیش از برجام بازگردانند و یا با توجه به همه وجوه برجام اعم از اقتصادی و سیاسی و توجه به این نکته که اجماع نسبی به وجود آمده به سود ایران تنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که توافق هستهای حفظ شود با تصمیمی سخت به ادامه برجام با وجود کاهش منافع اقتصادی ایران رای مثبت دهند و با ابزارهای در اختیار در موضوعات مثل بحران منطقهای به اقدامات و مذاکرات در چارچوب منافع ملی بپردازند تا خلاءهای ناشی از خروج آمریکا از توافق هستهای به تدریج برطرف شود.