به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۲:۲۳
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۶ ساعت ۱۴:۲۵
کد مطلب : ۱۵۳۲۰۳

آقای ظریف؛ الزاماتش کو؟!

آقای ظریف؛ الزاماتش کو؟!
محمد توکلی
اظهارات وزیر امور خارجه در اتاق بازرگانی حاوی نکات بسیار مهمی بود که در ادامه به دو بخش از سخنان آقای ظریف و الزامات آن می‌پردازیم.
۱. محمدجواد ظریف در این دیدار از نقش عامل «بد نامی» در روابط اقتصادی با کشورها گفت. او معتقد است: «در ‌گذشته و در زمان تحریم‌های پیش از برجام آنچه باعث کار نکردن با ایران بود عامل «بد نامی» بود. امروز هزینه این بد نامی را باید‌ترامپ پرداخت کند. اگر چه در کوتاه‌مدت هارت وپورت‌ اوبه ضرر ما است امادر درازمدت به دلیل عامل «بد نامی» به نفع ما خواهد شد.» آنچه ظریف می‌گوید همان موضوعی است که تحت عنوان «فضای تحریمی» درباره‌اش بحث شده است. آنچه سبب دوری کسر قابل توجهی از شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی از ایران می‌شد نه لزوماً تحریم‌ها بلکه فضای ناشی از اعمال تحریم و یا به قول وزیر خارجه عامل «بد نامی» بود. دولت اوباما با ایجاد اجماع جهانی ایران را در پرونده هسته‌ای «بدنام» کرد و همین «بد نامی» علاوه بر تحریم‌ها سبب دوری گزیدن از ایران می‌شد. ایده‌آل مقامات دولتی آن است که سیاست خارجی‌ترامپ که مبتنی بر نوعی یکجانبه‌گرایی است این بار ایالات متحده را درگیر این وضعیت کند.

در نگاه اول چنین موضوعی خوشبینانه است اما با رعایت برخی الزامات شاید بتوان به آن سمت حرکت کرد. باراک اوباما زمانی توانست از عامل «بد نامی» علیه کشورمان استفاده کند که اقدامات و برنامه‌هایش ذیل اجماعی جهانی تعریف می‌شد و بر اساس قواعد بازی بین‌الملل حرکت کرد. ایران نیز اگر به دنبال چنان مدلی (البته در حد و‌اندازه خود) است ضرورت دارد که بازی سیاسی ذیل قواعد و چارچوب‌های بین‌الملل را بپذیرد. نمی‌توان از یکسو به دنبال ماجراجویی و سیاست‌های خلاف‌آمد عادت باشیم و از طرف دیگر چنین برنامه بلندپروازانه‌ای را برای انزوای آمریکای‌ترامپ در سر بپرورانیم. به نظر می‌رسد الزامات تحقق این نکته مطرح شده از سوی ظریف آن است که:

اولاً توافق هسته‌ای حفظ شود؛ خروج از برجام و یا تحقق رویای دلواپسان در خروج از NPT یعنی تیری بر قلب چنین طراحی در حوزه سیاست خارجی. آنچه در سال‌های اخیر جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در عرصه بین‌الملل بهبود بخشید تعامل سازنده در پرونده هسته‌ای و رفع نگرانی‌های امنیتی جامعه جهانی در این حوزه بود. خروج از برجام یعنی بازگشت به دوران انزوا و تحریم و از دست دادن یکی از چند ابزار قدرت در اختیار دیپلمات‌ها در هنگام چانه‌زنی‌های سیاسی.

ثانیاً همکاری جدی با اروپا؛ زمانی می‌توان از انزوای آمریکا و هدایت عامل «بد نامی» به سمت دولت‌ ترامپ سخن گفت که شرکایی قوی در کنار ایران باشند. دوری از اتحادیه اروپا و ممنوعیت‌های خودخواسته در ارتباط با آنان وضعیتی را ایجاد خواهد کرد که سایه انداختن پرونده‌های اختلافی باز میان ایران و غرب بر برجام کشورهای اروپایی را به سمت دولت‌ترامپ هدایت کند. که دیگر در چنین شرایطی انزوای آمریکا توسط کشوری با مختصات ایران بیشتر شبیه یک شوخی خواهد بود.

ثالثاً گرفتن بهانه از آمریکا؛ حقیقت آن است که حتی دولتی همچون دولت دونالد‌ترامپ هم به دلیل برخی سیاست‌های نادرست ما در گذشته بهانه‌ کافی را برای ایجاد تقابل جهانی با ایران در اختیار دارد و هنگامی می‌توان از عامل «بد نامی» علیه آمریکای‌ترامپ استفاده کرد که این بهانه‌ها از دولت این کشور گرفته شود. ادامه برخی سیاست‌ها در منطقه از نمونه‌هایی است که امکان استفاده از ابزارهای دیپلماسی در جهت ایجاد انزوا برای ایالات متحده را کاهش داده است.

۲. نکته دوم مورد اشاره ظریف تاکید او بر «ایران» بود. وزیر امور خارجه که معمولاً به جهت مسئولیتی که بر عهده دارد وارد بحث در موضوعات حوزه سیاست داخلی نمی‌شود، این بار و به سبب وضعیت خاص کشور از این مباحث سخن گفته و تاکید داشته است هدف طرف مقابل ایران است نه نظام یا دولت. او می‌گوید همه خطوط فکری در کشور از اصولگرا و اصلاح‌طلب تا بی خط و اعتدالی تا مخالفان نظام باید بپذیرند سوار بر یک کشتی به نام ایران هستند و آسیب زدن به این کشتی سبب غرق شدن همه خواهد شد.
آنچه آقای ظریف می‌گوید می‌تواند سنگ بنای گفتگو و وحدت ملی به معنای واقعی کلمه باشد. جمع شدن حول محور ایران و پذیرش این نکته که در کشور ما هم همچون سایر کشور تنوع فکری و سیاسی وجود دارد و قرار نیست همه مثل هم فکر کنند. مشکل اما از آنجایی آغاز می‌شود که:

اولاً آنچه در عمل شاهد آن هستیم نوعی بن‌بست سیاسی است که در آن نه تنها ایران محور وحدت قرار نگرفته است بلکه حتی در موضوعی مثل اجرای قانون اساسی هم شاهد به وجود آمدن نوعی اتحاد نبوده و راهی دراز برای اجرای بدون تنازل همین قانون اساسی با وجود همه نقائصش را پیش رو داریم.

ثانیاً هنگامی می‌توان از محور وحدت بودن ایران سخن گفت که سعه صدر و پذیرش دیدگاه همه ایرانیان در سپهر سیاسی کشور امری متداول باشد. در هنگامی که به عنوان تنها یک نمونه رسانه رسمی نظام سیاسی هنوز برای برخی چهره‌های سیاسی اصولگرای معتدل نیز جایگاهی قائل نیست چگونه می‌توان پذیرفت که ایده محمدجواد ظریف قابلیت اجرا شدن در ساختار سیاسی - رسانه‌ای موجود را دارد؟! مطلب آخر آنکه دو نکته طرح شده از سوی آقای وزیر نکات مهمی است که باید به آن‌ها توجهی جدی نشان داد اما برای اجرایی شدن آن‌ها به مقدمات و الزاماتی نیاز است که تا اجرایی شدن آن مقدمات و الزامات فاصله‌ای طولانی داریم و البته زمانی اندک.
برچسب ها: محمد جواد ظریف