دریافت لینک صفحه با کد QR
اظهارات اخیر رئيسجمهور در سفر به دو کشور اتریش و سوئیس باعث به وجود آمدن انتقاداتی شده است. برخی سیاسیون اصلاحطلب و میانهرو معتفدند لحن تهدیدآمیز رئيسجمهور در این دو سفر میتواند سیاست تنش زدایی دولت را تحت الشعاع قرار داده و وضعیت را که در حال حاضر هم بحرانی است، بحرانیتر کند. برخی پا را فراتر گذاشته و معتقدند ادبیات مورد استفاده روحانی همان ادبیات ماجراجویانه احمدینژاد است.
بیاییم کمی به عقبتر بازگردیم؛ به روزهای مذاکرات هستهای در فاصله تابستان۹۲ تا تابستان۹۴. در آن روزها «دلواپسان» با انتشار تصاویر لبخندهای ظریف پس از هر دور از مذاکرات لبخندهای دیپلماتیک وزیر امور خارجه را نشانه سازش و وادادگی تیم سیاست خارجی دولت اعتدال میدانستند. آنها بی توجه به این امر بدیهی که سرسختی در مذاکرات مربوط به نشستهای پشت درهای بسته است و دیپلماتها با وجود داشتن اختلافات شدید و فراوان با یکدیگر، هم همواره در برابر دوربینها لبخند به لب دارند این لبخندها و شوخیهای مقابل دوربین را نشانه هایی از سازشکار بودن ظریف و تیم همراهش میدانستند.
این نگاه غیرمنصفانه و غیرواقعی به مذاکرات هستهای آنقدر تکرار شد تا رهبری نظام به صراحت اعلام کرد ظریف و تیم مذاکرهکننده نمایندگان امین و شجاع نظام جمهوری اسلامی در مذاکرات هستهای هستند و آنان که چنین نگاه نادرستی به تیم مذاکره کننده دارند از جزییات مذاکرات بی خبرند. پس از پایان مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ و اعلام دست یافتن به توافق هستهای اندک اندک خبرهایی از درگیریهای لفظی شدید تیم سیاست خارجی ایرانی به رهبری ظریف و طرف مقابل در زمان مذاکرات مطرح شد. خبرهایی که نشان میداد که نه تنها از لبخندهای در برابر دوربینها در اتاق مذاکرات خبری نیست بلکه طرفهای مذاکره برای به کرسی نشان دادن حرف خود سرسختیهای بسیاری از خود نشان میدهند.
امروز نیز وضعیت همان است؛ همان قدر که لبخند ظریف بخشی از دیپلماسی است، «هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن» هم بخش دیگری از فن دیپلماسی است. همان قدر که تاکید روحانی بر تعامل سازنده با جهان و اعلام صریح آمادگی برای مذاکره درباره سوریه پیش از سفر اخیر به دو کشور اروپایی بخشی از دیپلماسی است، به کار بستن زبان تهدید در برابر تهدید دیگران هم ذیل دیپلماسی تعریف میشود. تک بُعدی دیدن عرصه سیاست خارجی از جمله موضوعاتی است که همواره سبب اتخاذ تصمیمات نادرست میشود. چه آن روزی که تصمیم گیران مذاکره را برابر با سازش بنامند و از ظرفیت مذاکره با کشورهای خارجی استفاده نکنند و چه روزی که تصور شود تنها وجه دیپلماسی زبان نرم است. در هر دو حالت نمیتوان به دست یافتن به منافع ملی امیدی داشت.
مثال دیگر در این ارتباط اظهارات رئيسجمهور در گفتگوی تلفنی با صدراعظم آلمان و رئيسجمهور فرانسه است. او در این دو گفتگو بسته پیشنهادی اروپا برای ادامه برجام را «مایوس کننده» توصیف کرده است. درباره چرایی استفاده از این تعبیر توسط روحانی دو احتمال وجود دارد. احتمال اول آن است که او به دلیل مخالفت ارکان تصمیم گیر نظام با ادامه برجام در نقش یک سخنگو ظاهر شده است و «تصمیم نظام» را به طرفهای خارجی اعلام کرده و احتمال دوم که به موضوع این نوشتار نزدیکتر است آنکه رئيسجمهور در حالی که چند ساعت به مذاکرات سرنوشت ساز ایران و گروه۱+۴باقی مانده بود تلاش کرد تا با تاکید بر انتظار حداکثری ایران از کنش طرف اروپایی فضا را برای پیشرفت مذاکرات فراهم آوَرَد.
مطلب آخر آنکه از این نگرانی نیز نباید و نمیتوان به سادگی عبور کرد که ممکن است مسئولان دولت اعتدال با پررنگ کردن وجهی از دیپلماسی وجه دیگر آن که تعامل است را کمرنگ کنند. اگر تهدیدات اخیر روحانی که برخی آن را به موضوع تنگه هرمز مرتبط دانستهاند و یا مایوس کننده خواندن بسته اروپاییها برای نجات برجام تنها کنش تیم سیاست خارجی دولت باشد آنگاه باید نسبت به ادامه این وضعیت نگران بود و نسبت به تبعات چنین نگاهی در عرصه سیاست خارجی هشدار داد.