محمد توکلی
مدتی است هوای بازگشت به دهه شصت در سر مسئولان است. راهحلهای گروهی از اقتصاددانان نیز که اخیراً در نامهای به مشکلات اقتصادی پرداختهاند رنگ و بوی بازگشت به دهه شصت را میدهد. برخی سیاسیون هم پیشنهاد نمادین مشورت گرفتن دولت از مهندس موسوی را که به نوعی نماد دولت در دهه شصت است را ارائه کردهاند. شنیدههایی تایید نشده از بازگشت سیستمی همچون سیستم کوپنی خبر میدهند و ظاهراً راه نجات از تحریم بازگشت به دهه شصت است!
پرسش اساسی اما این است که ما از کدام دهه شصت سخن میگوییم و این «در باغ سبز» تا چه حد واقعی است و تا چه میزان حاصل تصورات نادقیق و توهمات ناشی از تبلیغات؟ واقعیت این است که در آن سالها به دلیل تجاوز بیگانه به خاک کشور میزان همبستگی ملی افزایش چشمگیری داشت، نزدیک بودن مسئولان با مردم از افزایش شکاف «دولت - ملت» جلوگیری میکرد و نزدیکی به دوران ابتدای انقلاب و حال و هوای آن روزها اغلب مردم را نسبت به یکدیگر اهل همکناری و رواداری کرده بود اما آیا همه حقیقت درباره دهه شصت همین است؟
آری، دهه شصت این ویژگیهای مثبت را داشت اما چیزهای دیگری هم داشت! از تندرویهای سیاسی تا افراطیگریها قضایی، از اعمال مجازاتهای بی توجه به حقوق متهمان تا حذف و قلع و قمع مخالفان سیاسی، از ریشه دواندن اقتصاد دولتی تا ناکارآمدسازی سازوکار بازار، از دخالت گسترده دولت در جزییترین مسائل زندگی مردم تا برخوردهای ضد فرهنگی در حوزه مسائل اجتماعی و. . . اگر قرار بر بازگشت به دهه شصت است، پیش از هر کاری باید مشخص کنیم که به کدام وجه آن روزها قرار است بازگردیم؟
آنچه در صحنه عمل شاهد آن هستیم نشانگر این نکته است که ظاهراً این بازگشت، بازگشتی به نقاط منفی آن سالها است. از رفتارهایی که نشانگر سیر صعودی مجازاتهای قضایی با دستوراتی فراتر از آیین دادرسی است تا افزایش روزافزون این مطالبه از سوی برخی اقشار جامعه برای برپا شدن چوبه دار برای مفسدان اقتصادی. به شکل همزمان در حوزه اقتصادی هم شاهد آن هستیم که دولتی که «دولت لیبرال» خوانده میشود و دلواپسانش مدعی هستند مکتب اقتصادی که دنبال میکند «نئو لیبرال» است حالا به سمت اقتصاد تماماً دولتی در حرکت است.نکته جالب توجه در این شیوه بازگشت به دهه شصت آن است که چه مقامات ارشد قضایی آن دوران و چه مدیران دولتی آن روزها معترفند کهآن شیوه مجازاتها و آن الگوی اقتصادی کارآمد نبوده و نیست اما امروز این جناح «راست» است که به «چپ» میل کرده!
از سوی دیگر آن وجهی از دهه شصت که بازگشت به آن ضرورتِ امروز ماست کاملاً نادیده گرفته میشود و نه تنها تلاشی برای کاهش شکافها میان اقشار مختلف مردم با حاکمیت نمیشود بلکه هر روز بیشتر از گذشته شاهد بی تدبیریهایی هستیم که این شکاف را بیشتر و بیشتر میکند. کوتاه سخن آنکه راه غلبه بر فشار خارجی علاوه بر تدبیر و تصمیم صحیح، همبستگی ملی و کاهش شکافهای سیاسی و اجتماعی است، تجربه و علم نشانگر آن است که «بگیر و ببند» قضایی و «چپ روی» اقتصادی به یادگار مانده از دهه شصت راه حل مشکلات امروز جامعه ایرانی نیست.