داریوش احمدیان
سیدمحمد خاتمی در تازهترین اظهارنظر خود خطاب به تصمیمگیران کشور گفته است: اگر حاکمیت دست به اصلاحات نزند با شکست مواجه خواهد شد. آنچه رییسجمهور دوران اصلاحات مطرح کرده است امری بدیهی و منطقی است و هر ساختاری اعم از سیاسی و کلان و یا اداری و خُرد اگر به تدریج دست به اصلاح خود نزند با فروپاشی مواجه خواهد شد. در باب اینکه واکنش مسئولان کشور به این گونه سخنان دلسوزانه اما منتقدانه چیست و عواقب بی توجهی به آن چه خواهد بود هم بارها گفته شده و باز هم گفته خواهد شد اما آنچه در ادامه به آن میپردازیم نقدی به جریان اصلاحطلبی با همین رویکردی است که آقای خاتمی مطرح کرده است.
به راستی اصلاحطلبان در سالهای اخیر که برخی نهادهای انتخابی را خود یا افراد مورد حمایت آنها در دست گرفته بودند تا چه میزان به اصلاح خطاها پرداختند؟ آیا تکرار عجیب و پشت سر هم برخی خطاهای مدیریتی در دولت و مجلس نشانگر آن نیست که اصلاحطلبان هم در زمانی که به کرسیهای قدرت تکیه میزنند با ساختار ضد اصلاح همراه شده و کوچکترین نقدی را بر نمیتابند و در نتیجه تلاشی برای اصلاح خطاها نمیکنند؟!
ایرانیان از قدیم ضربالمثل عامیانه اما حکمتآموزی را دارند که میگوید «اگر بیل زنی هستی باغچه خانه خودت را درست کن» حالا این ضربالمثل شیرین پارسی شده است حکایت بزرگان اصلاحات. از یک سو خودشان را مدعی اصلاحگری و رفورم میخوانند و از طرف دیگر چه در نهاد قدرت (به همان میزانی که سهم دارند) و چه حتی در نظامات تصمیمگیری درون حزبیشان کوچکترین تغییری که نشانی از اصلاح روند نادرست دیروز که سبب وضعیت امروز شده است دیده نمیشود.
واقعیت آن است که بخشی از آنچه در دولت اعتدال و مجلس امید میبینیم و در سالهای اخیر سببساز ناامیدی بیشتر از قبل تحولخواهان شده است به همان شکل نادرست تصمیمگیری در میان اصلاحطلبان بازمیگردد. ساختاری که در آن مشاوران نزدیک به رییس دولت اصلاحات سد محکمی را در برابر هر نوع تغییر و اصلاح رویههای حاکم بر آن ایجاد کردهاند.
اگر آقای خاتمی واقعا به آنچه میگویند اعتقاد دارند و نتیجه بی توجهی به اصلاح را فروپاشی میدانند تغییر واقعی و نه شکلی در الگوی تصمیمگیری در میان اصلاحطلبان بهترین میدان آزمون او و دیگر چهرههای شاخص جریان اصلاحات است. دور شدن مردم از اصلاحطلبان با حرفهای زیبا قابل حل شدن نیست و دیگر وقت عمل است، اگر دیگر دیر نشده باشد!