متولد شدن صنعت خودروسازی در کشورمان براساس احساس نیاز و در نظر گرفتن پیش زمینههای دیدگاههای مهندسی در ایران شکل نگرفت، بلکه سادهترین راه ممکن را مسئولان وقت انتخاب و براساس همان آساننگری بنیان کارخانههای خودروسازی در کشور گذاشته شد. صنعتی که تا زمان حال نیز به جای ارایه طرحی نوین و تولید محصولات با کیفیت و قابل رقابت در سطح جهانی فقط بازار داخلی را و با استفاده از رانت و حمایتهای دنبالهدار دولتهای وقت ادامه داده است.
رضا صادقیان
متولد شدن صنعت خودروسازی در کشورمان براساس احساس نیاز و در نظر گرفتن پیش زمینههای دیدگاههای مهندسی در ایران شکل نگرفت، بلکه سادهترین راه ممکن را مسئولان وقت انتخاب و براساس همان آساننگری بنیان کارخانههای خودروسازی در کشور گذاشته شد. صنعتی که تا زمان حال نیز به جای ارایه طرحی نوین و تولید محصولات با کیفیت و قابل رقابت در سطح جهانی فقط بازار داخلی را و با استفاده از رانت و حمایتهای دنبالهدار دولتهای وقت ادامه داده است.
مقایسه توانمندی مدیران صنعت خودروسازی کشورمان با سایر کشورهای اروپایی از جمله بنز، بیامدبلیو و فولکسواگن بدون در نظر گرفتن زمینههای شکلگیری چنین صنعتی پوییدن راه به خطا است. تولد خودروسازی در غرب براساس احساس نیاز و بهرهجویی از دانش مهندسی و کاربردی کردن آن در زیست روزمره است، در واقع انباشت آموختههای دیدگاههای مهندسی در سایر حوزهها؛ مکانیک، برق، شیمیایی، فولاد، طراحی صنعتی و شیشه در کنار همان احساس نیاز زمینههای توسعه چنین صنعتی را در طول زمان و با در نظر گرفتن دیدگاههای اصلاحی که از سوی مشتریان به خودروسازان ارایه میشد فراهم آمد، در ایران این داستان به گونهای دیگر نوشته شد، مدیران وابسته به دلارهای نفتی پاسخ به این نیاز جدید و بیسابقهای را با انتقال تکنولوژی از سرزمینی به مکانی دیگر انجام دادند. همانند سایر نیازهای مدیریتی که در طول تاریخ یک صد ساله گذشته از غرب اخذ شده است.
احداث کارخانه ایران خودرو توسط برادران خیامی در سال 1341 نسبت به تاریخچه توسعه صنعتی کشورمان اقدامی پیشرو بود، ولی با در نظر داشتن میزان پیشرفت همین صنعت و دور بودن دیدگاه مدیران وقت از در نظر داشتن پیشزمینههای مفاهیم صنعتی در دنیای غرب و تفکرات سرمایهداری بسیار دور بود، با این حال و طی تمام این سالها ما با کپی و دلبستن به مونتاژ قطعات خودرو راه خودمان را رفتهایم و به دلیل حمایتهای دایمی دولتها صدای مشتری-نیازهای تغییر یافته مصرف کننده نیز مورد توجه نبوده و به همین دلیل همان چیزی را که دوست داشتهایم تولید و با کمک بازار انحصاری به مشتری فروختهایم. این رویه نادرست طی تمام سالها و از سوی مدیران تکرار شده است، در واقع و زمانی که احساس نیاز ما پررنگتر شده و گمان کردیم دستگاهها و وسایل حمل و نقل دیگری نیاز داریم به جای استفاده از دانش مهندسی انباشت شده و احداث صنعتی به تمام از خودمان همچنان همان مونتاژکاری و سرهمبندی کردن را دنبال کردیم! در واقع مدیران خودروسازی نیز به غیر از استفاده از رانت دولت، در بهترین حالت ممکن قطعات با کیفیتتری را در راستای مونتاژ وارد کردند، کیفتی که همچنان وامدار تصمیم و سیاستی دیگر است و چندان از دانش مهندسی بهره نمیبرد.
شادی و غم فزاینده مدیران و شهروندان از ورود و خروج شرکتهای خودروسازی اروپایی به کشورمان همخوان با صنعت مونتاژ است. صنعتی که نیازمند قطعه، دانش مهندسی و طراحیهای جدید و تکنولوژی اروپایی است و خودش سخنی برای گفتن ندارد. در دنیای امروز تولید و فروش محصولات یک دهه قبل با همان تجهیزات و ظاهر در صنعت خودرو اتفاق نمیافتد مگر با افزایش کیفیت، طراحیهای جدید و شنیدن صدای مشتری و پاسخ مثبت دادن به خواستههای جدید او، هیچکدام از این رویدادها در صنعت خودروسازی کشورمان اتفاق نمیافتد. از کارخانههای مونتاژ و متصل کردن قطعات به یکدیگر چیزی بیش از این بیرون نمیآید، چرا که طرح جدیدی در دست نیست، خبری از امکانات نوین نیست و هر جا لازم باشد قیمت را بالا و پایین میآورد و در صورت عدم موفقیت در فروش دست به دامان دولت و بانکها میشود.
گویا ما هنوز به نقطهای مشخص در صنعت خودرو نرسیدهایم، اینکه قرار است این صنعت با همین رویه مونتاژ کاری و تحمیل هزینههای غیرقابل جبران به خانوادههای ایرانی به راه خود ادامه دهد و یا روزی دولت از حمایت آن دست بکشد و راهی به کلی متفاوت از امروز را انتخاب کند هنوز روشن نیست، با مونتاژ کاری نمیتوان به طور قاطع از بودن و نبودن این صنعت سخن گفت و توانایی مدیرانش را با مدیران کارخانههای خودروسازی اروپایی مقایسه کرد. این قیاس معالفارق را حتی برای دلخوش کردن خودمان رها کنیم.