متناقض، مثل جهانگیری!
4 آبان 1397 ساعت 17:09
داریوش احمدیان
در چند روز اخیر آنچه بیشتر از هر موضوعی در حوزه سیاست داخلی ایران برجسته شده بود اظهارات معاون اول رییسجمهور مبنی بر کاهش شدید اختیاراتش و واکنشها به این موضوع بود. اسحاق جهانگیری مدعی است که اختیار تعویض منشی خودش را هم ندارد و از سوی دیگر منتقدان او میگویند اگر وضعیت حضور او در دولت این چنین است ادامه این حضور چه دلیل منطقی دارد؟
اگر کمی به عقبتر بازگردیم و انتخابات96 را به خاطر بیاوریم به این نکته برمیخوریم که یکی از افرادی که به شکل مستقیم و در میانه میدان در دفاع از دولت حضور داشت شخص اسحاق جهانگیری بود و شاید به همین دلیل هم در ماههای ابتدایی دولت تقریبا در بیشتر سخنرانیهای رییسجمهور یادی از اقدامات او در دوران انتخابات میشد. شاید بسیاری در آن روزها تصور میکردند که این اقدامات و اظهارات جهانگیری در روزهای انتخابات سبب آن خواهد شد که حوزه اختیارات او در دولت دوازدهم بیشتر از قبل شده و شاهد افزایش بروز و ظهور جریان اصلاحطلبی در کابینه و و جاری شدن اندیشههای این جریان در برنامههای دولت خواهیم بود.
اما آنچه در عمل رخ داد خلاف این پیشبینی بود. هر چه از آغاز به کار دولت دوازدهم گذشت اهالی «اعتدال و توسعه» کار را به دست گرفتند و اندک اندک شکاف میان دولت و اصلاحطلبان افزایش پیدا کرد. سمبل اصلاحطلبی در دولت روحانی، اسحاق جهانگیری بود و حالا تبدیل به مصداقی از آن شکاف شده است. شاید این نکته که روحانی از اصلاحطلبان عبور کرده است و یا نقد حمایت بی چون و چرای این جریان سیاسی از این دولت دیگر موضوعی تکراری شده است وترجیع بند تحلیلهای گوناگون درباره عملکرد و کارنامه دولت است اما آنچه در این میان جای شگفتی دارد آن است که علت ادامه این مسیر که همه در خلوت و آشکار به خطا بودن آن اذعان دارند چیست؟
واقعیت آن است که اینجا دیگر مسئله نوع رابطه جهانگیری با دولت نیست و لازم است آنچه در این موضوع مشاهده میشود را تعمیم بدهیم. رییسجمهور در رفتار و عمل خود به صراحت اعلام میکند که دیگر نیازی به جریان اصلاحطلبی ندارد و مشهورترین چهره اصلاحطلب در دولت را هم در عمل کنار زده است. به شکلی که جهانگیری به این نکته معترف است که حتی توان تغییر مدیرانی که مستقیما زیر نظر معاونت اول رییسجمهور فعالیت میکنند را هم ندارد. کدام عقل سلیم ادامه دادن چنین مسیری را میتواند تایید کند؟ ! ممکن است گفته شود که جهانگیری به دلیل آنکه حب قدرت دارد نمیتواند حتی از این پست تشریفاتی هم دل بکَند. بر فرض آنکه چنین دیدگاهی درست باشد پرسش اساسی این است که چرا اصلاحطلبان مسیر خود را تغییر نمیدهند. آنان که عملا قدرتی در دولت ندارند که بخواهیم «حب قدرت» را دلیل ادامه دادن در چنین مسیر اشتباهی بدانیم.
برخی بر این عقیده هستند که جریان اصلاحطلب به دلیل آنکه نمیخواهد تجربه انتخابات84 تکرار شود این راه و روش را پی گرفته است. این ادعا نیز چندان منطبق بر منطق و واقعیات نیست؛ زیرا اگر اصلاحطلبان تا انتهای عمر دولت روحانی نیز با او بمانند با چنین کارنامهای که از این دولت بر جای مانده است قطعا دیگر انتخاب شدن از سوی مردم را تجربه نخواهند کرد. به نظر میآید تنها راهی که ممکن است اندکی از اعتماد مردم به این جریان سیاسی را برگرداند آن است که اصلاحطلبان گرفتار موقعیت متناقضی همچون آنچه اسحاق جهانگیری در آن گرفتار آمده است نشوند و همین امروز از ادامه این مسیر که بنبست ختم میشود صرف نظر کنند که فردا دیر است!
کد مطلب: 163132