گروه سياسي: حضرت آیتالله خامنهای در دیدار فرماندهان، پیشکسوتان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در رابطه با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فرمودند: عرصه دیپلماسی، عرصه لبخند و درخواست مذاکره و مذاکره است اما همه این رفتارها باید در چارچوب چالش اصلی فهم و درک شود. رهبر معظم انقلاب ضمن موافقت با حرکتهای صحیح و منطقی در سیاستهای خارجی و داخلی افزودند: با مسئلهای که سالهای پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است اما با پایبندی به یک شرط اصلی. ایشان درک ماهیت طرف مقابل و فهم صحیح هدفگذاری او را، شرط اصلی استفاده از تاکتیک نرمش قهرمانانه اعلام کردند.
اشکان بنکدارجهرمی
چنین رویکرد واضحی از مقام معظم رهبری شاید جواب قاطعی باشد به گروههای تندرویی که با تحلیلهای ناصواب به طور مداوم در صدد متهم و منزوی ساختن دلسوزان کشور بوده و هستند. افرادی که در عین ادعای ولایتپذیری تنها سعیشان پوشاندن جامه ولایت به خواستهای خود، جهت تحمیل بر اکثریت بوده است. نگاهی به گفتههاي یکی دو ماهه اخیر این گروه که تاکتیک جدید دولت در سیاست خارجی را هدف گرفته بود، نشان ميدهد که چگونه آنان دیپلماسی خارجی دولت یازدهم را عملی ساختن پروژه نوشاندن جام زهر دوم در تاریخ پس از انقلاب ميدانستند.
پر واضح است که تفاوت انتخابات ریاستجمهوری اخیر با انتخابات پیشین از نوع خود، آن است که این بار تنها نگاهها معطوف به مسائل داخلی منهای ارتباطش با روابط خارجی نبود. مردم این بار به تجربه دریافته بودند که وضعیت معیشتشان آن چنان با نوع تعامل با دنیای خارج پیوند خورده که به جهت بهبود اقتصاد، راهی جز گزینش نگاهی متفاوت در زمینهی روابط خارجی ندارند. اخبار این روزها در زمینه دیپلماسی نامهنگاری و بیانات رهبر انقلاب نشان ميدهد که داشتن تعامل مثبت با جهان، به ویژه غرب اکنون از موضوعی ضدارزش به امری ضروری بدل شده است.
نگاهی به گذشته مشخص مینماید که پرداختن به مسئله مذاکره با غرب به ویژه آمریکا به عنوان کشوری که یکی از پیچیده ترین روابط را پس از انقلاب با آن داشته ایم نه تنها گوشی شنوا در سیاست حاکم نداشته، بلکه یکی از پرهزینهترین امور برای اظهار کنندگان آن بوده است. امری که در سوی مخالف، افرادی را شامل ميشود که نگاهی تندروانه و منبعث از قرائت سختگیرانه مذهبی و انقلابی دارند. این افراد در باورشان ملتی را متصورند که با رابطه ای یک سویه در انقیاد استکبار جهانی گرفتار خواهد آمد و عزت و استقلال خود را از دست خواهد داد.
البته در سوی دیگر، موافقان مذاکره با آمریکا نیز معترفند که مسیر پیش رو، با آن همه نشیب و فرازهای تاریخی، مسیر راحتی نخواهد بود. بدیهی است که گروههای طرفدار اسرائیل در آمریکا به سبب داشتن تفکر مخالفت دائمی و ریشهای با جمهوری اسلامی از هر گونه کار شکنی دریغ نخواهند کرد ولی یک رابطه مدیریت شده خواهد توانست چنین گروههایی را در موضع ضعف سیاسی قرار دهد به نوعی که این جریانات، دیگر نتوانند با تکیه بر رفتار ماجراجویانه ی برخی عناصر داخلی، افکار عمومی در غرب را با خود همراه کنند.
مورد دیگر این که انتخابات اخیر بیش از 70 درصد واجدین شرایط را به پای صندوقهای رأی آورد و خلق حماسه ای سیاسی را موجب شد. این موضوع، در کنار برنامههاي رئیس جمهور معتدل، از نوعی همگرایی ملی خبر ميدهد که در پیامدش، اعتماد به نفس سیاسی در سطح کشور و جهان را باعث ميشود. بدیهی است که مذاکره در چنین شرایطی نه از سر استیصال بلکه از سر درایت و اعتماد به نفس سیاسی است. مذاکره ای که نقطه ی شروعش حل و فصل مسائل هسته ای و انتهایش رابطه ای است ضامن منافع طرفین. ایجاد چنین رابطه ای، نه تنها استقلال کشور ما را زایل نمی نماید بلکه کام مخالفان و برخی دیگر از کشورها که منافع خود را در عزلت ایران ميبینند، تلخ ميکند.
کشورهایی که با سوء استفاده از انزوای سیاسی کشورمان به باج خواهی اقتصادی، سیاسی و گاه ارضی ميپردازند. ممالکی که خود را دوست ميشمارند ولی تنها به فکر منافع خویش هستند. دولتهایی که بدانها دل بسته ایم ولی آنها فقط به منفعت حاصل از ما چشم دوخته اند و گاه با زیرکی و نشان دادن تمایلاتی به غرب، ازما بیش از پیش طلب ميکنند.این گونه است که تفسیر ما از استقلال گاه باژگونه تعبیر ميشود.
کلام آخر این که مذاکره و ایجاد رابطه به معنای پذیرش تمام گرایشات طرف مقابل نیست. چه بسا کشورهایی در دنیا هستند که در عین داشتن تمایلاتی متضاد و مخالف، با هم رابطه ای متقابل دارند. تجربه به ما نشان ميدهد ارتباط با دنیا ضامن استقلال و قدرت است و انزوا طلبی جزگرفتار شدن در دام باج خواهیها و ضعف کشور چیزی را به دنبال نخواهد داشت.