پوشاندن یک دروغ آشکار به قیمت بر باد رفتن اعتماد مردم
چند اپیزود از یك تودیع و معارفه عجیب!
1 آذر 1397 ساعت 14:57
هادی خوش سیما
1 - اشتباه در تایپ؛ دو کلمهای که عضو هیات مدیره پست کشور در "توجیه" مراسم عجیب یک تودیع و معارفه بر زبان جاری کرد. در این مراسم، در حالی که محمد خالقی به عنوان مدیرکل پست خراسان شمالی انتخاب و معارفه شده و بنرهای تبریک به او بر در و دیوار سالن همایش آویزان شده بود، به ناگاه فرد دیگری در پایان مراسم و با توجیه "اشتباه تایپی"، به عنوان مدیرکل معرفی میشود و بدینترتیب کوتاهترین دوره عمر مدیریتی شکل میگیرد؛ عمری به درازی یک مراسم یک ساعته.
2 – توجیه و پوشاندن یک دروغ؛ اولین واکنش مردم به این سخن عضو هیات مدیره پست در مراسم تودیع و معارفه بود: " اسم آقای محمد خالقی اشتباه تایپی بوده و آقای علی اکبر خانی درست است. از تهران تماس گرفتند و گفتند اشتباه تایپی انجام شده است". تصور و تلقی برخی مسئولین از سطح آگاهی و شعور مردم، تصوری قرون وسطایی ست که هر چه را بگویند، باید بی چون و چرا مورد پذیرش واقع شود.
به فرض ِ آنکه چنین سخنی از اساس راست و اشتباه تایپی در میان باشد، باز هم به دلیل خلاف واقع گوییها و ناراست گفتنهای مسئولین، مردم آنقدر به همه مسائل بی اعتماد شدهاند که دیگر حتی حرف راست را هم باور نمیکند چه رسد به چنین نمایش مضحکی و چنین دروغ آشکاری! مردم عقل دارند، درک دارند، حافظه دارند و فکر میکنند. نمیتوان مثل کبک سرِ خود را زیر برف کرد و انتظار داشت کسی ما را نبیند و تصور شود که هیچ کسی نمیفهمد.
3 – اعتماد بر باد رفته؛ نتیجهی دروغها و بی عملی به وعده هایی ست که چپ و راست، به خورد ملت داده شد؛ از هاله نور معجزهی هزارهی سوم گرفته تا چرخ ِ لنگِ اقتصاد در دولت تدبیر و حواله دادن مردم به وعدههای نافرجام. که نتیجه آن، تهی شدن جامعه از درون است و جایز شدن دروغ در هر جایگاه و بر باد رفتن اعتماد. در رمان مزرعه حیوانات - این اثر گران سنگ هزل آمیز و تمثیلی جورج اورول – در جایی سکوئیلر در پاسخ به اعتراضها میگوید: "رفقا آیا مطمئن هستید که خواب ندیده اید؟ آیا در این باره مدرکی در دست دارید؟ آیا این مطلب جایی ثبت شده است؟ و چون به طور قطع در این باره نوشتهای در دست نبود همه حیوانات نیز قانع شدند که خود اشتباه کرده اند! "
4 – لابی گری؛ گرداب ِ مدیریتی این روزهای کشور است که سبب ساز انتصاباتی ضعیف و روی کار آمدن افرادی سرسپرده و بی برنامه شده است. "من هنوز گیجم و نمیدانم چه اتفاقی افتاده است ". این سخنانِ محمد خالقی پس از مراسم عجیب تودیع و معارفه است که رکورد کوتاهترین دوره مدیریت را از آن ِخود کرد؛ فردی که سیل تبریکات روانه اش شده بود اما معلوم نشد چه دست هایی و چه فشارها و لابی هایی عضو هیات مدیره پست را وادار نمود تا هم اخلاق را فدا نماید و هم اعتماد مردم را و هم معیارهای یک انتصاب را. مردم نیز بسان مدیرکل معزول، گیچ شدهاند و نمیدانند چه اتفاقی افتاده که دولت روحانی به شیوههای احمدی نژاد روی آورده است؛ شیوه که مردم با رای خود، علیه آن شوریدند اما شاهد تکرارش هستند؛ گاهی در خوزستان و انتصاب و عزل سه مدیرعامل در یک هفته برای فولاد اکسین و گاهی نیز در خراسان شمالی و عزل یک مدیر چند دقیقه پس از انتصاب.
5 – جماعت خواب، اجتماع خواب زده و جامعه چرتی؛ دیالوگی ماندگار از سریال هزار دستان که به خوبی نشانگر خصلت بخشی از جامعهی ایرانی ست که "دنیا را آب ببرد اینها را خواب میبرد". به این جماعت، جماعت فرصت طلب و حزب باد نیز باید اضافه نمود که گاهی برای نان و زمانی برای نام، به هر رنگی در میآیند. این صحنه از مراسم تودیع و معارفه و "واکنش حاضرین" در جلسه نماینگر رفتارهای بخشی از جامعهی ایران است: بنرهای تبریک به محمد خالقی به عنوان مدیرکل پست، از در و دیوار سالن آویزان است. مجری برنامه در فضیلت اخلاق خالقی سخنها میگوید و حکم انتصاب در هیاهوی تشویقها و تمجیدهای حاضرین به او داده میشود. به ناگاه عضو هیات مدیره پست کشور به روی سن میرود و میگوید اشتباه تایپی بوده و خانی مدیرکل است نه خالقی! جماعت حاضر چند ثانیه پس از سکوت، بی آنکه پرسشی مطرح کنند یا اعتراضی به نحوهی انتصاب صورت گیرد، در کمتر از یک دقیقه بنرهای انتصاب خالقی را جمع و تشویقها و تمجیدهای خود را اینبار نثار علی اکبر خانی میکنند و در ستایش این انتصاب، سخنها میگویند!
6 – در شرایطی که در بلاد دیگر، نخست وزیر یک مملکت به خاطر یک اشتباه استعفا میدهد و وزیر کشوری دیگر، به خاطر دروغ ِ 20 سال پیش خود، مجبور به استعفا میشود، سرزمین ایران در سراشیبی فروریختن مرزهای اخلاق قرار گرفته و عیب از ما مردم است که مقابل دروغها سکوت میکنیم و از همه بدتر خود را قانع مینماییم یا قانع مان میکنند که اشتباه از ما بوده و خود اشتباه کردهایم نه مسئولین. حال این سکوت گاهی برای نان است و گاهی برای نام و گاهی هم از سرترس یا دلزدگی و کنج عزلت گزیدن و دم برنیاوردن. و چنین است که مقابل هر دروغ و رفتار اشتباهی در جامعه، هیچ اعتراضی نمیشود و همین سکوت و عدم اعتراض مهر تاییدی ست بر ادامه دروغها و رفتارهای نادرست دیگر...
کد مطلب: 165166