دریافت لینک صفحه با کد QR
حضور امام جمعه جدید تهران بحث و گفتگوهایی را در برخی رسانهها ایجاد کرده است. صداوسیما و دیگر رسانههای اصولگرا با پوشش گسترده حضور حجتالاسلام علیاکبری را با عنوان «امام جمعه جوان» تبلیغ کردهاند و اقدام او مبنی بر برداشتن بخشی از میلههایی که صف مسئولان را از مردم جدا میکرد نشانگر تلاش برای مردمی کردن نماز جمعه ارزیابی کردهاند. در ماههای اخیر نیز شاهد آن هستیم که برخی از ائمه جمعه با حضور بدون تشریفات میان مردم در تلاش هستند تا وجههای «مردمی» از خود نشان داده و رابطه میان جامعه و این تریبون رسمی نظام سیاسی را ترمیم کنند.
وجه مثبت چنین اقداماتی آن است که بالاخره این واقعیت که میان تریبون نماز جمعه و امامان جمعه با متن جامعه شکافی قابل توجه پدید آمده است ظاهرا مورد پذیرش تصمیمگیران قرار گرفته است. واقعیتی که چندین و چند سال است از سوی چهرهها و رسانههای خارج از جریان رسمی مطرح میشود و تا همین یک سال پیش چندان جدی گرفته نمیشد. برخی بر این عقیده هستند که اعتراضات دی ماه۹۶ که حتی شهرهای کوچک را هم شامل شده بود این زنگ خطر جدی را به صدا در آورده و از آن مقطع زمانی شاهد اصلاحات و تغییراتی شکلی در همان حدی که در ابتدای این نوشتار گفته آمد در رابطه امامان جمعه با مردم هستیم. مشکل اساسی اما این جاست که درک صحیحی از شکاف پدید آمده میان تریبونهای رسمی و جامعه وجود ندارد. به عنوان مثال میتوان به وضعیت بخشهای خبری در صداوسیما نگاهی انداخت.
از چند سال پیش به این سو ادبیات گویندههای خبر و حتی استودیوهای خبر رنگ و شکل دیگری به خود گرفت به این امید که فاصله میان رسانه رسمی و مردم کاهش پیدا کند اما در عمل نه تنها اعتماد مردم به رسانهای که رسانه ملی خوانده میشود افزایش نیافت بلکه شاهد کاهش روزافزون اعتماد عمومی به آن هستیم. این بار هم و در موضوع شکاف میان نمازهای جمعه و مردم شاهد غلبه همان نگاه قشرینگر هستیم که کاهش میلههای حفاظتی میان مردم و مسئولان در نماز جمعه و یا کاهش سن ائمه جمعه را راه حلی برای این معضل سیاسی و اجتماعی میداند.
حقیقت آن است که این شکاف اساسا فیزیکی نیست که بتوان آن را با راهحلهای سختافزارانه ترمیم کرد. بی اعتنایی به نمازهای جمعه به سه موضوع کاملا نرمافزارانه بازمیگردد که در اقدامات اصطلاحا اصلاحی یک سال اخیر جای خالی آنها همچنان احساس میشود.
۱ـ فاصلهای که میان مطالب مطرح شده از طریق این تریبون و مطالبات مردم ایجاد شده است نخستین علت بروز این شکاف است. با نگاهی به آنچه از سوی ائمه جمعه مطرح میشود شاهد آن هستیم که اغلب موارد مطرح شده از طریق این تریبون اساسا جز ده اولویت اول زندگی مردم هم به حساب نمیآید و هنگامی که اولویتهای مردم جایی در خطبههای نماز جمعه نداشته باشد طبیعی است که جامعه نیز روی خوشی به آن نشان نخواهد داد.
۲ـ آگاه به زمان نبودن ائمه جمعه دیگر موضوعی است که سبب دوری اقشار مختلف جامعه به خصوص جوانان از نمازهای جمعه است. در دوران تازه که دسترسی به مسائل نو و به تبع آن پرسشها و ابهامهای حاصل از آن به شدت سهل و سریع شده است تکیه بر مطالب تکراری آن هم بدون نوآوری در بیان و اجتهاد نمیتواند پاسخگوی پرسشهای بیشمار جوانان باشد.
۳ـ و نکته پایانی همان مشکل همیشگی جناحی شدن نمازهای جمعه است. با نگاهی به تبار فکری و سیاسی امامان جمعه شاهد آن هستیم که اکثریت قریب به اتفاق آنان ذیل یک جریان سیاسی فعالیت میکنند و خطبههای آنان در نماز جمعه نیز به شدت تحت تاثیر تمایلات همان جناح سیاسی است.