گروه سیاسی: با نگاهی به خبرهای هفتههای اخیر که به نوعی به روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا مرتبط میشوند به سادگی میشد پیشبینی کرد که ادامه این روند به افزایش تنشها و به وجود آمدن چالشی فراگیر میان ایران و اروپا منجر خواهد شد که نتیجه قطعی آن کاهش شکاف به وجود آمده میان دولتهای اروپایی و ایالات متحده از یک سو و اعمال تحریمها در حوزههایی همچون تروریسم، آزمایشهای موشکی و حقوق بشر از سوی دیگر میشود.
اگر کمی به عقب بازگردیم با نوعی خوشخیالی به همراه سهلانگاری از سوی مسئولان کشور در حوزه دیپلماسی مواجه میشویم. آنان در این تصور بودند که اختلافات و تنشهای رخ داده میان اروپا و آمریکا که پس از تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هستهای به وجود آمد دائمی و قابل تعمیم به حوزههای دیگر است. همین اشتباه محاسباتی در سطوح عالی تصمیمگیری سبب به وجود آمدن وضعیتی شد که در آن شاهد نوعی انفعال دیپلماتیک بودیم. انفعالی که نتیجه آن را در این روزها شاهد هستیم. همراهی اروپا و آمریکا در اجلاس لهستان از یک سو و آماده شدن اروپاییها برای اعمال فشار و تحریمهای تازه در موضوع آزمایشهای موشکی و... بخش کوچکی از نتایج آن انفعال است.
تصور نادرستی که از ابتدا در ذهن برخی تصمیمگیران کشور ایجاد شد آن بود که شکاف ایجاد شده میان دولتهای اروپایی و ترامپ همیشگی است و به همین دلیل هیچ تحرک و ابتکار عملی برای تبدیل سریع تنش میان اروپا و آمریکا به منفعتی نقد برای ایران انجام نگرفت.
مذاکرات بی ثمر چند ماه اخیر که برای سازوکار ویژه مالی جهت احیای برجام در دستور کار قرار گرفته بود نیز به بنبست رسیده است و آنچه از شواهد و قرائن بر میآید در صورت اجرایی شدن اس.پی.وی هم نمیتوان امید چندان به بازگشت منافع اقتصادی ایران حاصل از برجام داشت. به عبارت دیگر در این روزها آنچه در روابط جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا مشهود است بالا گرفتن تنشها، افزایش احتمال اعمال تحریمهای تازه و به بنبست رسیدن مذاکرات برای احیای برجام است.
آنچه اما در این میان جای شگفتی دارد بیاهمیت انگاری این وضعیت خطیر در نگاه مسئولان کشور است. با نگاهی به اظهارات و اقدامات آنان شاهد هستیم که نه تنها خبری از واکنشی جدی و محاسبهشده به این وضعیت تازه نیست بلکه برخی رفتار و گفتارها نشانگر استقبال گرم برخی رسانههای رسمی و حتی مسئولان از این تحریمهای تازه هم است!