محمد توکلی
پس از گذشت هفتهها از اعتراضات کارگران هفتتپه بالاخره صداوسیما وارد میدان شده و گزارشی در این باره تهیه کرد. اما اگر تصور میکنید گزارشی که از آن میگوییم همدلی با کارگرانی است که چندین ماه حقوق نگرفته بودند و یا ریشهیابی علل اقتصادی به وجود آمدن آن اعتراضات سخت در اشتباه هستید؛ گزارش سفارشی "طراحی سوخته" که از بخشهای خبری تلویزیون ایران پخش شد به تنها چیزی که شباهت نداشت تلاش برای علتیابی آن اعتراضات بود. در نگاه سازندگان این مستند کارگران معترض عروسک خیمهشببازی در دست آمریکا و احزاب کمونیست و مارکسیست خارج از کشورند که با برگزاری اعتراضات به دنبال اجرای طرحهای دولت ترامپ برای افزایش فشارها بر مردم هستند.
سناریونویسان این مستند ۲۱دقیقهای لحظهای از آن را هم به نقد چگونگی تبدیل وضعیت پر رونق کارخانجاتی همچون نیشکر هفتتپه به آنچه این روزها قابل مشاهده است اختصاص ندادند و پیش چشمان حیرتزده مخاطبان تمام تلاش خود را به کار بستند تا اعتراضی مسالمتآمیز، صنفی و در حوزه مسائل اقتصادی را اغتشاشی سیاسی و امنیتی جلوه دهند! چنین نگاهی در نوع خود جالب توجه و تعجبآور است؛ در شرایطی که با هر متر و معیار از نگاه امنیتی ضرورت دارد برای کاهش التهابات موجود در جامعه حتی مسائل تند مرتبط با موضوعات امنیتی و سیاسی را هم در سطح رسانهها اجتماعیسازی کرد مستندسازان صداوسیما مسئله اجتماعی و اقتصادی را به شکل بحرانی امنیتی تفسیر میکنند.
مشکل ریشهای که در مستند "طراحی سوخته" مانند اکثریت قریب به اتفاق مستندها و تحلیلهای سیاسی معاونت سیاسی صداوسیما وجود دارد حرکت از پله دوم است. توضیح بیشتر آن که اگر فرض کنیم از ابتدا تا انتهای این مستند کاملاً صحیح باشد و هر آنچه در آن گفته شده است هم منطبق بر واقعیت جای این پرسش همچنان خالی است که چه اتفاقی منجر به آن اعتراضات کارگران شد؟
اینجا همان نقطهای است که صداوسیما و تریبونهای رسمی و بسیاری از مسئولان از کنار آن عبور کرده و تمایلی برای بررسی و پرداختن به پاسخ این پرسش ندارند. به واقع اگر همان حقوق حداقلی کارگران به موقع پرداخت شده بود و شاهد تعویق چند ماهه پرداخت حقوق و دستمزد نبودیم هیچ فرد داخلی یا خارجی میتوانست آنان را به اعتراض و اعتصاب فرابخواند؟
آنان که برخورد قهری با اعتراضات را توصیه میکنند و با چنین مستندهایی آن را توجیه چرا یک بار از خودشان نمیپرسند که "نقش دوست در نقشه دشمن" چیست؟ چرا هیچ کدام به دنبال بررسی نوع واگذاری هفتتپه و بسیار بسیار کارخانجات و صنایع مانند آن نیستند که با نام خصوصیسازی، اختصاصیسازی شدند؟
چرا هیچکس به دنبال پاسخگو کردن کارفرمای بی تدبیری نیست که با اهمال خود ماهها پرداخت حقوق کارگران را به تعویق انداخت و هر نوع برخوردی تنها برای کارگرانی است که برای احقاق حق خود راهی جز اعتراضی مسالمتآمیز را انتخاب نکردند؟!
اگر "طراحی سوخته" یک طراحی برای پنهان کردن و کتمان نقش پررنگ تصمیمگیران استانی و ملی در به وجود آمدن مشکلاتی نظیر آنچه برای کارگران هفتتپه و گروه ملی فولاد پیش آمد است باید گفت که این طراحی، یک طراحی سوخته است و در دوران تازه دیگر نمیتوان با بازیهای رسانهای به جنگ واقعیتهایی رفت که به سادگی در دسترس همگان قرار دارد.