رضا صادقیان
به نظر میآید استفاده پرشمار برخی از روزنامهها و سایتهای خبری از مفاهیم مورد استفاده در علوم سیاسی و دانش اقتصاد بیش از آنکه برگرفته از معنا اصلی مفهومها باشد، فروکاست از مفاهیم اصلی و به کارگیری آن در جدل و ستیزهجوییهای سیاسی باشد.
بهرهگیری از مفاهیمی مانند طرفداران نظریه نهادگرایی، اقتصاددانان طرفدار اقتصاد بازار آزاد، فعالان سیاسی چپ اسلامی، جریان چپ، حامیان سکولاریسم، طرفداران لیبرالیسم، مبلغان لایسیته، طرفداران چپگرا در اقتصاد، جریان سوم حکومتداری و سایر مفاهیمی که در یادداشتها و موضعگیریهای ناظران رویدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نوشته و تکرار میشود به آسانی و تنها به دلیل اتخاذ موضع از سوی نویسندگان انجام میپذیرد.
افرادی که به سادگی مفاهیم اصلی را از معنای اصلی خودشان تهی و به جای ارایه نظریه اصلی مفهوم مورد نظر را از معنای اصلی و پارادایم آن خالی میکنند تا در مقابل جریان و طیف فکری حریف سخنی به نقد ارایه دهند، غافل از اینکه در چنین هنگامهای اندیشه وضع کنندگان مفهوم مورد اشاره از نظر و دیدگاه همان اندیشمند بسیار دور و حتی واژگون شده است. دقت در به کارگیری مفاهیمی از قبیل لیبرالیسم، اقتصاد بازار، خصوصیسازی و. . . این مسئله را بهتر از سایر مفاهیم استفاده شده نشان میدهد، مفهومهایی که گاه حتی به صورت دشنام و یا تسویه حساب سیاسی به وفور از سوی طرفین جدل مورد سودجویی قرار میگیرد.
هر کدام از مفاهیم در دانش سیاست و اقتصاد در بستر زمانی و مکانی خاص و مربوط به آن از سوی اندیشمندان و اهل تحقیق زاییده، پرورش و مورد استفاده قرار گرفته شده است. مفاهیم به صورت لحظهای و براساس سلایق افراد، جریانهای سیاسی و روزنامهنگاران شکل نگرفته و نمیگیرند، معمولا اهل تحقیق از چنین مفاهیمی برای ارایه توضیحات و یا بهرهجویی از چارچوب نظریهها از مفاهیم و در جای خاص آن استفاده میکنند. اما پای همین مفاهیم هنگامهای که به جدلها و موضعگیریهای اهل سیاست و قدرت پیوند بخورد به گونهای مطرح میشوند که با بار معنایی مفهوم هزاران کیلومتر فاصله دارد.
به عنوان مثال؛ استفاده از مفهوم سیاستهای تعدیل اقتصادی، دولت ناظر، توسعه اقتصادی و. . . از سوی مخالفان دولت اول و دوم سازندگی به گونهای مطرح شده و میشود که این مفاهیم تنها از سوی کسانی در دولت مورد نظر عنوان شد که قصد دور ساختن مردم از آرمانهای دینی را داشتند، در واقع به جای آنکه عملکرد نادرست و کارنامه اقتصادی دولت مورد انتقاد قرار گیرد مفهوم اصلی به گونهای استفاده میشود که گویی گره اصلی مفاهیم است و نه کارنامه عملی مدیران وقت.
مورد دیگر در همین قابل مطرح شدن است. استفاده از مفهوم «چپ» جدای از بحث تاریخی آن و خلق چنین مفهومی در پارلمان فرانسه، معمولا برای طیفهای فکری، احزاب سیاسی و شخصیتهایی استفاده میشود که رد نگرش مارکسیستی را بتوان در تحلیلهای آنان به وضوح مشاهده کرد (در اینجا بنیانهای معرفتی اندیشه مارکس به عنوان اندیشمندی که موفق به زایش اندیشهای جدید در حوزه فکر شده مد نظر است) .
به سادگی نمیتوان به هر فرد و جریان سیاسی برچسب چپ و یا راست را بدون در نظر گرفتن بار معنایی مفهوم مورد نظر را الصاق کرد. با این حال همین مفهوم چپ بعضا با چسباندن پسوند اسلامی، دینی، مارکسیست، فرهنگی و. . . عنوان میشود که در نهایت مشخص نیست ما با کدام طیف فکری روبرو هستیم! آیا چپ اسلامی در یک جاهایی که مشخص نیست کجا و چگونه از مبانی فکری مارکسیستی استفاده کرده است؟ آیا مراد از چپ جریان فکری است و یا معنای مسخ شده آن در نظر است و. . . به نظر میرسد آنچه ما با آن روبرو هستیم، درهم ریختن و آشفتهتر ساختن وضعیت فکری ایران امروز در میان شماری از روزنامهنویسان است. افرادی که به خود اجازه میدهند برای ارایه حرف و سخن جدید معنای مفاهیم را نادیده انگاشته و به دلخواه مفهومها را به صورت نادرست در جدلهای سیاسی مطرح کنند.