دریافت لینک صفحه با کد QR
گروه سیاسی: خبر احضار ووریا غفوری، ملیپوش تیم استقلال به حراست وزارت ورزش در روزهای اخیر تبدیل به موضوعی خبرساز شده است. ماجرا به یک انتقاد ساده از اظهارات وزیر امور خارجه بازمیگردد. غفوری به همراه علی کریمی همصدا با درصد قابل توجهی از مردم گفتههای ظریف که وارد آمدن فشار به مردم به دلیل حمایت از فلسطین و لبنان را افتخارآمیز دانسته بود نپسندیدند و اعتراض خود را نیز از طریق شبکههای اجتماعی به گوش مسئولان رساندند. این اعتراضات مجازی آنقدر فراگیر شد که در نهایت وزیر امور خارجه در مقام پاسخگویی قرار گرفت و معترضان را به خواندن متن کامل اظهارات خود دعوت کرد.
تا اینجای کار همه چیز تقریبا طبیعی است. مسئول دولتی سخنی گفته، گروههایی از مردم به آن معترض شدند و آن مسئول هم به این اعتراضات پاسخ داده است. مشکل اما از جایی شروع میشود که پای دیگران به این میدان باز میشود. دیگرانی با رویکردی حراستی - امنیتی که ظاهرا جز دعوت به سکوت همگانی سیاستی را نمیشناسند. شاید اگر چنین اتفاقی در دولت نخست روحانی رخ داده بود برای بسیاری جای تعجب داشت که چرا در دولت به ظاهر اصلاحطلب و میانهرو روحانی هم باید شاهد چنین سیاستهای خفقانآوری باشیم اما به دلیل اینکه در دو سالی که از دولت دوم او گذشته آنقدر خلف وعده دیدهایم دیگر حتی تعجب هم نمیکنیم و باید گفت از چنین دولتی جز چنان رفتاری انتظار نیست.
بیاییم از سویی دیگر به موضوع بنگریم؛ مقامات دولتی معتقدند انتقادات امثال غفوری و علی کریمی نادرست است و منطبق بر واقعیت نیست، در نتیجه مردم نباید آن را بپذیرند. پرسش این است که این نوع سیاستهای شبیه به بگیر و ببند در نهایت چه نتیجهای خواهد داشت؟ آیا سبب همراهی بیشتر مردم با فوتبالیست منتقد احضار شده به حراست وزارت ورزش میشود و یا سبب پذیرش پاسخ مقامات دولتی به اعتراضات؟!حتی اگر با چنین رویکردی هم به موضوع بنگریم به این نتیجه میرسیم که اگر دولت، تنها به دنبال قرار گرفتن در جایگاهی مقبول هم باشد چنین راهی به نتیجهای خلاف این خواسته منجر خواهد شد.
این سیاست و نتیجه معکوس آن را میتوان در حوزههای مختلفی مشاهده کرد که چگونه سیاست سانسور و حذف تا امروز نه تنها کمکی به مقبولیت ساختار سیاسی نکرده بلکه همواره سبب ایجاد شکاف در رابطه دولت - ملت و به وجود آمدن تنشها و التهابات سیاسی و اجتماعی هم شده است. مشخص نیست که دیگر چند سال تجربه نیاز است تا برخی به این نتیجه برسند که راهحل مواجهه با صدای "دیگری" حذف و کنار زدن آن نیست و سیاستهای انقباضی در دنیای امروز نه تنها قابلیت اجرایی شدن ندارد بلکه نتیجه عکس میدهد.