گروه سیاسی:سایت اعتدال نوشت: «آمارهای موجود، امروز مردم ما از نظر رفاه از اروپا وضعیت بهتری دارند. فقر در کشور ما، فقر گرسنگی نیست بلکه فقر تمتع و رفاه و فقر اشتغال مطلوب است، چرا که نوع توقعات بر اساس مطالبات جدید است.»
تعجب نکنید جملات بالا، اظهار نظر یک مقام در کشورهایی چون ژاپن، کانادا و یا حداقل کره جنوبی نیست، این جملات سخنان مصطفی پورمحمدی عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز، وزیر سابق دادگستری و وزیر اسبق کشور است. مطمئنا نیازی به ارائه مدرک یا مقایسه دستمزد کارگران و حقوق بگیران اروپایی با ایران نیست و مردم عوام با کمترین دانش و آگاهی حتی کودکان ایرانی نیز به خوبی می دانند رفاه در اروپا به مراتب بالاتر از ایران بوده و مقایسه این دو قیاس مع الفارق است. حال اینکه یک مقام بلندپایه کشور و دبیر کل یک تشکل سیاسی پرسابقه با چنین اظهاراتی در شرایط سخت کنونی اقتصاد ایران و مشکلات فراوان معیشتی مردم، سعی بر پاشیدن نمک بر زخم مردم دارد، جای سوال دارد و البته قابل تامل است.
درحالی که در ماه های اخیر رهبر انقلاب و رییس جمهور بارها بر شرایط سخت معیشتی مردم تاکید کرده و اهتمام مسئولان برای حل مشکلات را خواستار شده اند، چنین اظهاراتی غیر از این است که برخی افراد و مسئولان به جای تلاش مضاعف، سعی در کتمان حقیقت دارند. البته مسئولانی که سعی در کوچک نمایی مشکلات مردم و بزرگنمایی عملکرد خود دارند در کشور ما کم نیستند. به تازگی نیز جناب شریعتی، استاندار خوزستان در اظهاراتی عجیب گفته “خدمات ما به سیلزدگان در اردوگاه های رسمی به حدی بود که صلیب سرخ جهانی به آن اعتراض کردند و گفتند که اینجا رسیدگی بسیار زیاد و خارج از پروتکلهای ما است و شما نباید اینقدر رسیدگی کنید.”
مردم ایران و به خصوص اهالی شریف خوزستان خدمت رسانی دولت و دیگر نهادها را میبینند و به خاطر همین اظهارات آقای استاندار را باور که هیچ بلکه توهین به شعور خود قلمداد میکنند. در همان اروپای مدنظر آقای پورمحمدی، مردم به راحتی میتوانند برای آینده خود برنامه ریزی کنند. آیا در ایران کنونی ما نیز اوضاع به همین شکل است؟ مسلما مقایسه شرایط در ایران اروپا و توجیه کردن آقای پورمحمدی توضیح واضحات و اطاله کلام است، اما این اظهارات به خوبی روشن می سازد برخی مسئولان تا چه اندازه با مردم فاصله گرفته اند و از چه سطحی از رفاه برخوردارند که حتی مشکلات آشکار مردم را نمی بینند و آن را کتمان می کنند.
مردم بعد از شنیدن این حرفها با خود میگویند که آنها یا در کشوری دیگر زندگی میکنند یا مسئولان ما را گرفتهاند و یا تلاش میکنند خود را به آن کوچه بزنند که انگار نه انگار. مسؤولان کشور اگر مشکلات را قبول مشکلات و اندکی تلاش کنند آنها را حل کنند، مردم راضی تر هستند تا اینکه با سخنانی توجیهی دست به مقایسه این چنینی با دیگر کشورها بزنند. بی شک این نوع ادبیات باعث میشود مخاطبان به این فکر کنند برخی از مسؤولان و چهرههای سیاسی به جای دیدن مشکلات در حال ماست مالی کردن اوضاع کشور هستند.
البته شاید تعریف آقای پورمحمدی تعریفی از رفاه با تعریف رایج آن تفاوت دارد و ایشان تورم سرسام آور، صف های تعدد برای کالاهای اساسی، آسیب های اجتماعی روز افزون و مشکلات عدیده ایرانیان را شاخص رفاه تلقی می کنند و گرنه چنین برداشتی از رفاه ایرانیان با عقل سلیم منافات اساسی دارد. بهتر است ایشان ابتدا کمی با شرایط جامعه و شاخص ها و مبانی رفاه کمی و حتی سرسوزن آشنایی پیدا کنند سپس به ایراد سخن درباره رفاه ایرانیان و مقایسه آن با کشورهای اروپایی بپردازند.
البته فرض دیگری هم ممکن است، شاید آقای وزیر سابق در ایران زندگی نمی کنند و از مشکلات روز افزون ایرانیان اطلاعی ندارند وگرنه چنین مقایسه ای از عجایب روزگار است. شاید هم ایشان اطلاعات چندانی درباره اروپا و رفاه اروپایی ها ندارند و برخی نزدیکانشان اوضاع کشورهای آفریقایی را به ایشان به جای اروپا تشریح کرده اند. بهتر است آقای دبیر کل جامعه روحانیت کمی درباره جغرافیای و اقتصاد اروپا و کشورهای حوزه یورو مطالعه که نه حتی اطلاع اندکی کسب نمایند تا به اشتباه فاجعه بار خود پی ببرند.
اما سوالی که اکنون مطرح می شود اینکه ایشان با همین سطح از دانش و آگاهی سال ها در بالاترین مقاات اجرایی، امنیتی و قضایی کشور حضور داشته و اینکه تصمیمات و سیاست های اتخاذی ایشان بر اساس همین میزان از اطلاعات از جامعه و جهان بوده است؟ البته که با چنین مسئولین با دانشی اوضاع کشور از این بهتر نخواهد شد. البته احتمال دیگری نیز ممکن است و ان شاء الله که چنین نباشد! و آن اینکه هم جناب پورمحمدی و هم جناب شریعتی خود می دانند خلاف واقع می گویند و آن اینکه برای پوشاندن کوتاهی های خود، مخاطب خود را نادان فرض می کنند و با اعتماد به نفس، توهین به شعور مخاطب را بهترین راه برای فرار از واقعیت می دانند، که اگر چنین باشد راه به ترکستان است و نپرداختن به آن بهتر!