مجتبی لشکربلوکی
چندی پیش کلیپی منتشر شد که دانشآموزان آن با کلیپ «آقامون جنتلمنه» ساسی مانکن در حال رقصیدن و شادی هستند. انتشار این کلیپ تا تعدادی از نمایندگان مجلس به این موضوع واکنش نشان داده و خواستار استیضاح وزیر آموزش و پرورش شوند. واکنش یکی از نمایندگان محترم را بخوانیم: «اینکه در مدرسهای ترانهای با محتوای بسیار سخیف آن هم با ساز و آواز و بزن و بکوب اجرا کنند و دانش آموزان را وادار به حرکات خاصی کنند آن هم در ساعت رسمی مدرسه، قابل قبول نیست. به عقیده بنده مدیران مدارس باید بلافاصله برکنار شوند. چطور آموزش و پرورش ما تا این حد غافل است؟»
تحلیل و تجویز راهبردی:
مصیبت اینجاست که مجددا و برای هزارمین بار ما «رخداد» و «روند» را اشتباه گرفتیم. ایکاش مسوولان محترم؛ به این نکته مهم توجه میکردند که تمرکز بر رخدادها، و بی توجهی به روندها فاجعه آفرین است. بگذارید این موضوع را با چند مثال توضیح دهم.
مدت های طولانی است که اقتصاد ایران به خاطر اولویت های دیگر (اولویت های غیراقتصادی)، حالش خوب نیست. از طرفی سالانه یک میلیون نفر به بازار کار اضافه میشوند. این یعنی آرام آرام شکل گیری لشکر ده میلیونی بیکاران. این میشود یک روند. بی سر و صدا، آرام و خزنده. چرا به چشم نمی آید؟ چون یک میلیون نفر را اگر بر تعداد ماه های سال (۱۲) و تعداد شهرها و روستاهای کشور (۶۱۰۰۰) تقسیم کنیم میشود ماهی ۱ تا ۲ نفر بیکار اضافه میشود که خیلی به چشم نمی آید. اما جمع میشود، جمع میشود و یک باره ممکن است در بخشی از کشور گرسنگی، بیکارگی، بی درآمدی و بی آیندگی فشار بیاورد و آشوب به پا شود. این آشوب میشود رخداد. در این جاست که تمام تلاش مان را میکنیم که دوباره شرایط را به حالت عادی برگردانیم.
مثال دیگر؛ سال هاست که سنت ازدواج به خاطر مسایل فرهنگی و معیشتی به قهقهرا رفته است. این میشود یک روند. و هر سال به جمع کسانی که در سن ازدواج هستند افزوده میشود. روندها خزنده هستند. آرام آرام جمع میشوند و یک دفعه خود را نشان میدهند. مثلا چند وقت دیگر یک آپارتمان 100 واحدی در تهران یافت میشود که تمام آن متعلق به کسانی است که ازدواج سپید کرده اند و بیست کودک در آن زندگی میکنند که که پدر و مادر رسمی ندارند. این میشود یک رخداد. و اینجاست که رگ غیرت مسوولان محترم برجسته شده، بگیر و ببند و استیضاح. مساله حل میشود؟ خیر! روندها کار خودشان را میکنند. روندها با تذکرات پشت تریبون و موضع گیری های سیاسی و غیرسیاسی کاری ندارند، آرام سر خودشان را میاندازند پایین و کار خودشان را میکنند.
مسوولان محترم به این سه سوال صادقانه پاسخ دهند:
کودکانی که در این کلیپ میرقصیدند، پرورش یافته انقلاب بودند. همین نسلی که ما اینترنت و یوتیوب را برای شان فیلتر کردیم، ماهواره را ممنوع و برنامه های تلویزیونی را پاستوریزه، چه شد و کجا اشتباه کردید که این کودکان کاملا متفاوت از آنچه میخواستید پرروش یافتند؟ شما که در مورد رفتار آن کودکان این چنین برآشفتهاید، مطمئن هستید که فرزندان شما این آهنگ را بلد نیستند؟ دقیقا این کودکان در خانه من و شما پرروش یافته اند. اینها نماینده جامعه هستند و نه بخشی محدود از آن. با کتمان واقعیت چیزی حل میشود؟
راحت ترین کار این است که آموزش و پرورش را مقصر بدانیم اما فراموش نکنیم که این رخداد در یک مدرسه اتفاق افتاد، اما روند آن در کل جامعه ما شکل گرفته است. اشتباه محض است اگر بخواهیم آموزش و پرورش را مقصر بدانیم، آموزش و پرورش میتوانست در بهترین حالت، جلوی پخش موسیقی را میگرفت اما تمام آن کودکان آهنگ ساسی مانکن را حفظ بودهاند! ازدواج زیرزمینی، اشتغال زیرزمینی، ارتباط زیرزمینی، موسیقی زیر زمینی و ... همه و همه حاصل کشورداری کهنه و قدیمی است. پیش از آنکه رقص را برای دیگران منع کنید باید خودتان به رقص درآیید. مسوول محترم! جان پدر به رقص آ ! جنتلمنها (آدم های پشت میزنشین غافل از روندهای زیرپوستی جامعه) باید برقصند!