کامران منصوریجمشیدی
نمیشود از نقش قراردادهای اجتماعی ژان ژاک رسو و روح القوانین منتسکیو در بررسی عبور از استبداد پادشاهان و فرمانروایان اروپا یاد نکرد یا در همین اطراف و اکناف تاریخ حقوق خودمان نقش و جایگاه تفاسیر، کتب و اجتهاد و رسالات عالمان و فقيهان در تدوین و تقنین قوانین مدنی و جزایی تا همین چند دهه گذشته کاملا پویا و مثمر ثمر است لیکن این سالهای اخیر نمیدانیم علت چیست که حقوقدانان نامی و عالم ما در هیچ بحث داغ و مهم حقوقی روز نظری رسمی صادر ننموده و زبان در کام دارند.
آنجائیکه که یک مبحث حقوقی تمام جامعه را درگیر نموده و نقل محافل است نظیر همین بحث ازدواج با فرزند خوانده که در بقالی، آرایشگاه، تاکسی، مترو، خانه، مجلس، ادارات و شاید دانشگاهها و... از سوی هر فرد ذیصلاح و مطلع و یا بلعکس، مورد کنکاش و نقد قرار گرفت و اما هنوز هم خمار ابراز نظرعلمی و فهم فحوای اندیشه حقوقی دانشمندانی هستیم که در عرصه حقوق نام بلندشان سر از ابرها بر کشیده است. اساتیدی که سالهاست کتب و آثارشان و تحقیق و تدریسشان قاضی، وکیل، حقوقدان و استاد پرورش میدهد. بی تفاوتی و عدم اعتنای این بزرگان اهل فن به مقولات حقوقی روز کشور و دغدغههاي مردم در نوع خود جای تامل دارد.
این علما بعید است خدای ناکرده از سر غرور، از ابراز نظر در مطبوعات و رسانهها و به مخاطبیت مردم عار داشته و تنها دانشجویان دکترای حقوق را آنهم با اغماض و اکراه شایسته شنیدن دُر کلام خویش بدانند. استادانی که خود حتما معتقدند: باتوجه به اینکه ارباب نظر در نوشتههاي خود آزادتر از محاکم و به یقین صاحب نظر تر از مراجع قانونگذاری کشور هستند و با ارزیابی قواعد و قوانین، سود زیان آنرا سنجیده و باید آنچه را عادلانه تر ميبینند به قلم
فردا تاریخ نخواهد پرسید که چون بودید از چه چیزی نگفتید؟
آورند تا از اثر نوشتهها و گفته هایشان بر افکار عمومی، زمینه برای نسخ قوانین نادرست و تحول قواعد فعلی فراهم گردد. پس خویش از چه دم نميزنند و سکوت ترجیح دادهاند؟
آیا تنها به گاه تالیف و تدریس که به فایده شخصی است اندیشه و علمشان از گل چیدن باز میگردد و غیر از آن و بدون زیر لفظی، فرضا در خصوص موضوع ازدواج با فرزند خوانده اگر در روزنامه و رسانهای افاضه کنند و جماعتی روشن شوند، کسر شانی بر آن مترتب است؟
در بحث قانون مربوط به ازدواج با فرزند خوانده همه عطشناک نظر هر چند موجز و مختصر از دانشمندان شهیر و شکرخدا حی و حاضر و سالم بودیم لیکن شاید از معدود نظراتی که ابراز شد و براستی جای تقدیر دارد اعلام نظر وزیر محترم دادگستری بود که دیدیم مورد استقبال مردم و مطبوعات هم قرار گرفت این موضوع چندان هم کم اهمیت نبود که اساتید را درخور درفشانی نباشد.
با نگاهی عامیانه که بر آن نظر ميکردیم تصور اینکه کودکی بی پناه به آغوشی پدرانه پناهنده شود و با این گمان که روز و شبهاي بی پناهی پایان یافته و حریم امنی پیدا کرده، هنوز از آن رویای خوش سیراب نشده که آرزوی خود را سراب ببیند و بجای بازیچه برایش حجله بیارایند! آنچنان دردناکست که آدمی ملول شده و مياندیشد چرا من فلان دانشمند مورد توجه نبودم تا هر روز داد و فریادم را در روزنامهها و سایتها بگوش عموم برسانم، که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.
نمیدانیم علم اساتید کی گره گشای درد امروز میشوند و چه زمان با مسائل زمانه همزمان و همزبان میگردد. آیا سکوتشان علامت رضاست؟ یا خونشان چنان رنگین که برای دلواپسی کودکی یتیم هم حاضر به چالش و درد سری نیستند. فردا تاریخ نخواهد پرسید که چون بودید از چه چیزی نگفتید؟ نام عالم در عالم هنگامی ماندگار میشود که با عملی بروز و ظهور پیدا کند.
بار درخت علم ندانم بجز عمل / با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
من هم مي پرسم واقعا کي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (146120)