به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۲۱:۲۳
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۷ ساعت ۱۲:۰۷
کد مطلب : ۱۸۳۸۴۵

مسئله فقط «شاملو» نیست

مسئله فقط «شاملو» نیست
گروه فرهنگی: در روزهای اخیر پخش مستندی با نام «قدیس» از شبکه سه تلویزیون ایران صدای اعتراض بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها بلند کرده است. نکته جالب توجه آن است که در میان معترضان پر شمار به پخش این مستند که به نوعی در جهت تخریب احمد شاملو‌ بود، سازنده آن نیز دیده می‌شود.

واقعیت آن است که اگر بخواهیم از جنبه فرهنگی به موضوع بنگریم احمد شاملو از تبار چهره‌های فرهنگی و هنری است که با وجود آن که به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک، او و آثارش در چند دهه اخیر تحت سانسور مستمر بوده‌اند اما هم‌چنان از جمله چهره‌هایی از اهالی فرهنگ و هنر که در صدر جدول محبوبیت قرار دارند است. شاید همین محبوبیت هم باعث شده است تا افرادی همچون مدیر شبکه سه و تیم سیاسی پشتیبان او این بار به فکر تخریب شاملو بیفتند.

نکته جالب توجه در مستند پخش شده از شبکه سه سیما آن است که چهره‌هایی اجازه اظهارنظر یافته‌اند که اساساً در نگاه جریان رسمی ممنوع‌التصویر و ممنوع القلم هستند و امکان نام بردن از برخی از آنان در برنامه‌های رادیو و تلویزیون وجود ندارد. همین امر نشانگر نوعی رفتار مبتنی بر توصیه‌های ماکیاول است که بر اساس آن هدف (در اینجا تخریب شاملو) وسیله (سوء استفاده از دیدگاه دیگران) را توجیه خواهد کرد.

اگر به «تصویر بزرگتر» چنین وقایعی بنگریم می‌توان به این نتیجه رسید که مسئله تنها مختص به شاملو نیست و مسئله کلان‌تر تخریب یک شاعر است. آنچه ما با آن روبرو شده‌ایم وضعیتی است که در آن هر محبوبی که با جریان رسمی اندک زاویه‌ای پیدا کند محکوم به حذف و سانسور است.

اینجا دیگر تفاوتی نمی‌کند فرد محبوب یک شاعر درگذشته باشد، یا یک تهیه‌کننده برنامه ورزشی با محبوبیتی فراتر از تصور یا گزارشگری آرام و بی حاشیه و یا سیاستمداری که حتی ذیل چارچوب‌های ساختار موجود در حال فعالیت باشد و... همه و همه ترور شخصیتی خواهند شد و حذف و طرد شدن از فضای رسمی رسانه‌ای سرنوشت محتوم تک تک آنان است.

روی دیگر سکه محبوب‌کشی هم پر و بال دادن به منفورهاست. منفورهایی که ویژگی مشترک آنان گوش به فرمان بودن و «بله قربان‌گویی» آنان است. به نظر می‌آید که ریشه شکاف موجود میان متن جامعه و قدرت رسمی را می‌باید در همین محبوب‌کشی و منفورپروری یافت.