حالا دیگر چه تفاوتی دارد که چه کسی رهبر اصلاحات است؟
26 مرداد 1398 ساعت 15:18
گروه سیاسی: اظهارات اخیر غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی بار دیگر موضوع رهبری در جریان اصلاحات را مورد توجه رسانهها و تحلیلگران این جریان سیاسی قرار داد.
برخی آنچه کرباسچی گفت را به معنای خروج حزب کارگزاران از جریان اصلاحات دانستند، گروهی آن را یک تلنگر برای اصلاح الگوی تصمیمگیریها در این جریان سیاسی ارزیابی کردند، بعضی دیگر این اظهارات را آغازی برای سهمخواهیهای انتخاباتی این حزب دانستند و بعضی نیز انتقاد وی را دعوتی از سیدمحمد خاتمی برای عهدهدار شدن جدیتر و رسمیتر از قبل مسئولیت رهبری جریان اصلاحات تفسیر کردهاند.
این که کدام یک از این موارد به واقعیت نزدیکتر است در جای خود میتواند محل بحث و گفتگوهایی باشد اما به نظر میآید که اصلاحطلبان در حال حرکت در مسیری نادرست هستند و مباحثی نظیر رهبری جریان اصلاحات و یا موضوع انتقادات به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و محمدرضا عارف به عنوان رییس این شورا نوعی آدرس غلط دادن و فرافکنی است. توضیح بیشتر آن که نسبتی که متن جامعه در شرایط امروز با اصلاحطلبان برقرار میکند بسیار متفاوت از نسبتی است که میان مردم و اصلاحطلبان در بازه زمان خرداد ۷۶ تا دی ۹۶ برقرار بود اصلاحطلبان تا روزی که به این مهم توجه نشان ندهند حتی اگر نلسون ماندلایی ایرانی هم در رأس تصمیمگیریهای آنان قرار بگیرد بعید است که بتوانند شکاف عمیق میان خود و جامعه را پر کنند.
واقعیت این است که از دی ماه سال ۱۳۹۶ به این سو اقشار مختلف جامعه به تدریج از جریان اصلاحطلبی جدا شده و به سوی مسیرهایی دیگر در حرکت هستند. فارغ از آن که سرانجام انتخاب مسیرهای جایگزین اصلاحات چه خواهد بود این یک واقعیت است؛ و واقعیت تلختر آن که اصلاحطلبان نه تنها توجهی به از میان رفتن بدنه اجتماعی خود نداشتهاند بلکه با برخی اظهارنظرها و موضعگیریهای محافظهکارانه در مسائل مختلف از جمله اعتراضات اقتصادی و اجتماعی و یا برخی موضوعات مرتبط با سیاست خارجی به این از دست رفتن بدنه گسترده اجتماعی که سابقاً از اصلاحطلبان حمایتهایی جدی و اثرگذار داشتند سرعت دادند! توجیهگری برای ناکامیها و شکستهای دولت و مجلس، افشای مفاسد و رانتخواری برخی چهرههای این جریان سیاسی و البته موجسواری رسانهای جریان سیاسی رقیب از دیگر مواردی بود که توانست میان جامعه و اصلاحطلبان شکافی جدی و کمنظیر ایجاد کند.
حال در چنین شرایطی بحث و جدل درباره اینکه چه کسی در جایگاه رهبری این جریان سیاسی قرار بگیرد و یا چه افرادی در لیست انتخاباتی باشند و چه کسانی نه نشانگر عدم فهم دقیق مشکلی است که جریان اصلاحات امروز درگیر آن است. در حالی که نفسهای این جریان فکری - سیاسی به شماره افتاده و حیات آن در معرض خطر است دیگر چه تفاوتی دارد چه کسی در رأس آن قرار داشته باشد؟!
کد مطلب: 185447