کارتخوان؛ پوست خربزه زیر پای پزشکان یا مردم
8 شهريور 1398 ساعت 0:07
دكتر علی شکوریراد
مطالبه نصب کارتخوان در مطب پزشکان موضوع غریبی نبود و اگر از ابتدا نسبت به آن حساسیت نشان داده نمیشد، همانطور که در بسیاری از مطبها وجود داشت، میشد بدون حاشیه در مطبهایی که نصب نشده بود نیز نصب شود. اما برخی واکنشها توسط بخشی از پزشکان موجب داغشدن موضوع در فضای افکار عمومی شد و برخی جریانات هم آن را بل گرفتند و دستمایه کنایه و تخریب قرار دادند. این واکنشهای اعتراضی از سه جنبه بود. یکی اجباری و تحمیلیبودن، دوم تبعیضآمیزبودن این اجبار و سوم گرهخوردن آن به پرداخت مالیات.
معترضین میگفتند کارتخوان خوب است اما نباید کسی را مجبور به کاری کرد که از نظر قانون الزامی ندارد و اگر نصب کارتخوان خوب است و این کار را میخواهید اجباری کنید، همه صنوف را ملزم کنید. چرا فقط ما پزشکان؟ و نهایتا اینکه شما با طرح اینچنینی الزام نصب کارتخوان در مطب پزشکان، تلویحا دارید پزشکان را متهم به فرار از دادن مالیات میکنید و این توهین به جامعه پزشکی است. و این در حالیست که پزشکان رسما مالیات خود را تمام و کمال پرداخت میکنند و اگر استثنا وجود داشته باشد، نباید به خاطر آن یک صنف شریف را متهم کرد. این نکته را نباید از نظر دور داشت که گارد و حالت تدافعی پزشکان در مقابل الزام نصب کارتخوان، پیامد سخنان، تصمیمات و رفتار آمرانه و گاه تند وزیر سابق بهداشت و درمان و نیز یکی دو مورد سخنان رئیسجمهور در این سیاق بود. شاید اگر آن پس زمینه وجود نداشت، موضوع نصب کارتخوان نیز این مقدار موضوعیت نمییافت و موجب واکنش نمیشد.
از همان ابتدا روشن بود که زیرپای پزشکانی که در برابر نصب کارتخوان موضع میگیرند سفت نیست. با این حال وقتی شورای نگهبان الزام نصب کارتخوان را برای همه صنوف رد کرد یک فرجهای پیدا شد و موضوع قدری فروکش کرد تا اینکه دولت این الزام را برای پزشکان در لایحه بودجه قرار داد، مجلس آن را تصویب و شورای نگهبان تأیید کرد. وقتی موضوع تبدیل به قانون شد، سازمان امور مالیاتی به صورت جدیتری مبادرت به اجرای آن کرد. پس از آن بود که همان واکنشها با شدت بیشتری از جانب برخی پزشکان ادامه یافت. این واکنشها به شدتی بود که آن دسته از پزشکان که این نوع واکنش را نادرست و بیفایده میدانستند، برای اینکه متهم نشوند که پشت صنف خود را خالی کردهاند، ترجیح دادند سکوت کنند.
این نوع واکنش در برابر نصب کارتخوان در جایی تصمیم گیری نشده بود اما به صورت یک فرایند هیجانی فزاینده تبدیل به گفتمان غالب در بین پزشکان شد. تا جایی که وقتی سازمان نظام پزشکی در تعامل با سازمان امور مالیاتی و در شیوه اجرای قانون بیانیه مشترک صادر کردند، نظام پزشکی برخی شهرستانها رسما بیانیه داده و نظام پزشکی مرکز را که نماینده صنف پزشکان تلقی میشود، تخطئه کرده و اعلام کردند از نصب کارتخوان سر باز خواهند زد!
نصب کارتخوان کار بدی نبود و مخالفت با الزام و حتی الزام تبعیضآمیز به آن نباید این مقدار حیثیتی میشد. این هم روشن است که مالیات دین شهروندان و پرداخت آن وظیفه است. هیچ شهروندی نباید به خاطر اینکه شهروند دیگری مالیات خود را درست و شفاف نمیپردازد از پرداخت مالیات خود طفره برود و یا پرداخت خود را منوط به اخذ مالیات از دیگران کند. بلکه در یک جامعه نرمال همه باید در پرداخت مالیات پیشقدم شده و دیگران را نیز ترغیب و تشویق به پرداخت آن کنند.
مالیات درآمد پزشکان در مراکز دولتی و عمومی و بیمارستانها خود به خود کسر و به حساب خزانه واریز میشود. در این مورد همه چیز شفاف است. آنچه محل مناقشه است، درآمد پزشکان در مطبها و بعضا مواردی است که خارج از حد تعرفه حاصل میشود. این موارد هرچند عمومیت ندارد، اما به هر حال شفاف نیست. دولت خواسته است با نصب کارتخوان متصل به سامانه مالیاتی کشور این موارد را شفاف و مالیات مربوطه را بر اساس قانون اخذ نماید. به هر حال چه با تعرفههای قانونی و چه خارج از تعرفه، وقتی درآمدی کسب میشود باید مالیات آن توسط مؤدی پرداخت و توسط سازمان امور مالیاتی اخذ شود. سازمان امور مالیاتی میگوید درآمد چه قانونی، چه غیرقانونی(خارج از تعرفه)؛ هر درآمدی هست باید مالیات آن پرداخت شود. به نظر من این حرف غیرمنطقی نیست.
نگارنده وقتی موضوع را همین مقدار ساده میدیدم در جمعهای خصوصی تذکر میدادم این اشتباه است که پزشکان در برابر موضوع ساده «لازم و مفید بودن نصب کارتخوان در جهت تسهیل کار مراجعین و شفاف نمودن درآمدها و در نتیجه پرداخت مالیات آن» موضع منفی بگیرند، چرا که به راحتی نزد افکار عمومی محکوم و منفعل میشوند. همچنین اگر موضوعی ولو بد یا غلط، تبدیل به قانون شده است و این قانون ولو تبعیض آمیز در ذات خودش و بدون مقایسه با دیگران بلااشکال است، نباید و نمیتوان در برابر اجرای آن مقاومت کرد. با توجه به این نکات، لازم بود که پزشکان خودشان بر نصب کارتخوان و پرداخت شفاف مالیات تأکید کرده و اعلام میکردند که «ما پزشکان در این کار پیشقدم میشویم تا الگوی دیگران باشیم» و پس از این اعلام به دولت توصیه میکردند این رویه را در مورد سایر صنوف نیز اجرا کند و خودشان هم در فرهنگسازی شفافیت درآمد و پرداخت مالیات و ترغیب سایر صنوف به آن تلاش میکردند. باید به این نکته توجه میشد که موضوع نصب کارتخوان در مطبها یک «پوست خربزه» زیر پای پزشکان است. نباید اجازه داده میشد پزشکان که همواره دارای اعتبار اجتماعی بسیار بالایی در مقایسه با اقشار مختلف و دیگر گروههای مرجع اجتماعی بودهاند، نزد افکار عمومی تنزل رتبه بیابند.
برای اینکه اینگونه نشود، این چالش را که چنین فرایندی دارد، باید بهسرعت متوقف کنند. نباید اجازه داده شود که در هر محفل و مجلسی این فرصت فراهم شود که کسانی علیه پزشکان علیالعموم صحبت و آنان را هجو کنند.به نظر میرسد کسانی نیز از این وضعیت خرسندند و بر آتش آن میدمند.علاوهبراین با دقت نظر، بهتازگی چنین به نظر میرسد که سناریوی دیگری مبتنی بر این فرایند طراحی شده و در حال اجراست. از سال گذشته که موضوع نصب کارتخوان در مطب پزشکان تبدیل به یک بحث چالشبرانگیز شد، صداوسیما همواره بر آتش آن دمیده و به انحاي مختلف پزشکان را آماج برنامههای طنز؛ ولی درواقع تخریبی قرار داده است. این جهتگیری بهتازگی و بهویژه در شبکه سه صداوسیما مشخصتر دنبال شده است. به نظر میرسد اینبار پزشکان وسیلهای شدهاند برای اهدافی که درباره مردم دنبال میشود. سناریونویسان پی بردهاند که پزشکان در جامعه دارای چند ویژگی هستند:
اولا پرتعداد بوده و در متن جامعه گستردهاند. ثانیا ارتباط وثیقی بین آنها و مردم وجود دارد. ثالثا از یک استقلال نسبی شغلی و درآمدی برخوردارند و بههمیندلیل بهراحتی تحت انقیاد درنمیآیند و نهایتا اینکه هنوز در زمره معتبرترین اقشار و صنوف اجتماعی قرار دارند؛ بهطوریکه در یک نظرسنجی معتبر که در سال گذشته انجام شد، همچنان در رتبههای بالای اعتبار اجتماعی قرار دارند و این در حالی است که اعتبار برخی اقشار دچار سقوط مفرط شده است. فردای روز پزشک، یعنی دوم شهریور سال جاری، در برنامه بامدادی شبکه سوم سیما و درحالیکه با تدبیر سازمان نظام پزشکی موضوع چالش بر سر کارتخوان در حال فروکشکردن بود، مجری برنامه با نمایش یک پاورپوینت با عنوان «راهنمای فرار از مالیات حتی با کارتخوان» اعلام میكند که حتی اگر پزشکان کارتخوان هم نصب کنند، چهار شیوه برای فرار مالیاتی برای آنها پابرجاست و به تمسخر، این چهار شیوه یا راه را برای بینندگان توضیح میدهد. باید هدف این نوع برنامهها را با دقت جستوجو و تحلیل کرد که آیا تقبیح فرار مالیاتی موضوع است یا هدف دیگری دنبال میشود؟!
مهمترین جرمهای اقتصادی عبارتاند از:غارت، دزدی، خفتگیری، اختلاس، کلاهبرداری، خیانت در امانت، رشا و ارتشا، احتکار، رانتخواری، پولشویی، قاچاق کالا و ارز و اخلال در نظام پولی و ارزی کشور، اخلال در نظام تولیدی و صادراتی کشور، پرداختنکردن بدهی و فرار مالیاتی.فرار مالیاتی یعنی کسی درآمد خود را از اداره مالیات پنهان كند و بهاینصورت مالیاتی را که باید قانونا به خزانه بیتالمال بپردازد، نپردازد. بیشتر این موارد از سوی کسانی صورت گرفته و میگیرد که قدرت و اعتبار خود را از مناصب خود دریافت کردهاند، زدن انگ فرار مالیاتی به یک صنف که در زمره معتبرترین اقشار جامعه است، هدف دوگانهای را دنبال میکند: یکی «ایزگمکردن» یعنی منحرفکردن ذهن جامعه از فاجعه اختلاس، رانت و... و دیگری، تخریب یک صنف معتبر و مستقل که پتانسیل آن را دارد که بهعنوان یک گروه مرجع اجتماعی در شرایط بحرانی تأثیراتی تعیینکننده بر جامعه و حرکت مردم بگذارد.
اکنون به نظر میرسد که پرداختن به موضوع نصب کارتخوان در مطب پزشکان که قابلیت فراگیرشدن دارد، پوست خربزهای است که زیر پای مردم انداخته شده تا ذهن آنها را از برخی موضوعات اصلی اقتصاد کشور منحرف کرده و با خلق یک چالش دامنهدار بین مردم از یک سو و پزشکان از سوی دیگر، مردم را پی نخودسیاه فرستاده و پزشکان را نیز از اعتبار بیندازد.ازاینرو اولا همکاران شریف خود را دعوت میکنم که از این ورطه بیرون بیایند و با یک اقدام نمادین که میتواند اعلام رسمی اتصال کارتخوانهای موجود در مطبها به سامانه مالیاتی در صورت فقدان نصب آنها باشد، پیشگام شفافیت حرفهای و درآمدی شده و ثانیا از مردم شریف میخواهم اجازه ندهند افکار عمومی آنها به انحراف رفته و از پیگیری موضوعات اصلی که سرنوشت جامعه و کشور را رقم میزند، باز بماند.
کد مطلب: 186447