سخن مشترک
13 مهر 1398 ساعت 18:38
گروه اقتصادی: این طور که پیداست اندک اندک شکل عجیب و استثنایی خصوصیسازی در ایران سبب به وجود آمدن سخن مشترک میان دو گروه اقتصاددانان شده است که تقریباً در همه موضوعات اقتصادی با هم اختلاف نظر دارند.
این روزها از اقتصاددانان نهادگرا تا اقتصاددانان اهل بازار آزاد بر توقف خصوصیسازی تاکید دارند. از فرشاد مومنی و حسین راغفر که رسانهایترین اقتصاددانان نهادگرا در ایران هستند تا موسی غنینژاد و مسعود نیلی که از مشهورترین اقتصاددانان ایرانی معتقد به اصول بازار آزاد هستند؛ این هر دو گروه با وجود اختلافات عمیق و ریشهای که با یکدیگر دارند یکصدا میگویند «خصوصیسازی را متوقف کنید»
این همصدایی استثنایی حاکی از آن است که وضعیت اجرای خصوصیسازی شرکتها و کارخانجات دولتی آنقدر بیمارگونه بوده است که حتی تئوریسینهای معتقد به خصوصیسازی نیز از طلا گشتن پشیمان شدهاند!اما چرا به این نقطه رسیدیم و آیا راه نجاتی است؟
برای پاسخ به این پرسش میبایست نگاهی جدیتر به اقتصاد سیاسی در ایران بیندازیم. واقعیت این است که در اقتصاد ایران اساساً بخش خصوصی با تعریف دقیق آن تقریباً وجود ندارد و آنچه هست نهادهای عمومی غیر دولتی یا شبهخصوصیهایی هستند که برای بالا رفتن، خود را به بلوکهای قدرت سیاسی چسباندهاند. خشت اول چون نهد معمار کج/تا ثریا میرود دیوار کج!
این همان خشت اولی است که معماران اقتصادی و سیاسی آن را کج قرار دادند و ریشه و علتالعلل ناکام شدن خصوصیسازی همینجاست بدون آن که بخش خصوصی وجود داشته باشد به یک باره برنامه خصوصیسازی اجرایی میشود.
نتیجه هم روشن است: واگذاری منابع عمومی به «نور چشمی»هایی که از نظر تصمیمگیران «اهلیت» آنان اثبات شده است، به بنبست رسیدن کارخانجات و شرکتهای دولتی که رنگ جعلی خصوصی به آن زده شد و در نهایت کارگرانی که ماهها حقوق خود را نگرفته و چارهای جز بلند کردن صدای خشم و اعتراض خود برای به دست آوردن حداقلی از حقوقشان را ندارند.
به نظر میآید حالا و در شرایطی که همگان به عینه نتایج فاجعهبار خصوصیسازی جعلی که میتوان آن را خصوصیبازی نامید را در حال مشاهده هستند و طیفهای گوناگونی از اقتصاددانان خواهان توقف این روند شدهاند وقت آن رسیده است که ساختار حکمرانی پای خود را بر روی ترمز گذاشته و توقف این بلای اقتصادی را اعلام کند.
کد مطلب: 189204