به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۵:۱۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۹ ساعت ۰۱:۴۸
کد مطلب : ۱۸۹۶۱۸

هر چه آن ناخسرو کند تلخ بُوَد!

هر چه آن ناخسرو کند تلخ بُوَد!
گروه سیاسی: احمد زیدآبادی در یادداشتی نوشت: هنگامی که جرج بوش‌های پدر و پسر با تعیین نقش آمریکا به عنوان "ژاندارم جهان" نه فقط به حمایت از متحدان خود در جهان برخاستند بلکه برای حذف نظام‌های مخالف خود به برخی کشورها لشکرکشی کردند، از هر سو هدف انتقاد و حمله و تهاجم قرار گرفتند. اینک که دونالد ترامپ با نفی صریح نقش ژاندارمی آمریکا در جهان، از ورود به برخی مناقشات نظامی بین‌المللی پرهیز می‌کند، باز هم از هر سو مورد نقد و حمله و تهاجم قرار گرفته است.

طبعاً منظورم دفاع از سیاست هیچکدام از آنها نیست، اما کسانی که هم ایفای نقش ژاندارمی جهان و هم سیاست انزواگرایی آمریکا را توأمان هدف حمله قرار می‌دهند، ممکن است توضیح دهند که نهایتاً چه نوع سیاست خارجی را برای آمریکا توصیه می‌کنند؟ سرانجام من که ندانستم از نظر برخی تحلیل‌گران، دخالت آمریکا در بحران‌های جهانی خوب است یا بد؟ اگر خوب است پس چرا دخالت آن در سومالی و عراق و افغانستان به عنوان جنایت معرفی می‌شود؟ و اگر بد است پس چرا کناره‌گیری آمریکا از دخالت در جنگ‌های داخلی روندا و بروندی و بوسنی هرزه‌گوین و تا حدودی سوریه، به همان اندازه جنایتکارانه به حساب می‌آید؟

در همین مورد تهاجم ترکیه به شمال سوریه، بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران، ترامپ را به خنجر زدنِ از پشت به کُردها و خیانت به آرمان آنان متهم می‌کنند. آیا اگر به فرض، ترامپ در حمایت از شکل‌گیری یک موجودیت سیاسی کُردی در شمال سوریه با ترکیه سرشاخ می‌شد، همین ناظران و تحلیل‌گران او را به تلاش برای تجزیۀ کشورهای خاورمیانه و ایجاد بی‌ثباتی دائم در این منطقه متهم نمی‌کردند؟

من قاعدتاً وکیل مدافع دولت آمریکا نیستم و سیاست خارجی آن را سرشار از اشکال می‌دانم، اما یک جو انسجام و انصاف برای نقد سیاست‌های آن نیز نباید مورد نیاز باشد؟ اگر قرار است عده‌ای تمام هّم و غمّ‌شان در روابط بین‌الملل این باشد که هر چه آمریکا گفت و کرد، صحتِ عکس آن را به اثبات برسانند، خب دیگر چه نیازی به مطالعه و تحلیل و موشکافیِ روابط بین کشورها در این دنیای در هم تنیده و به هم وابسته؟