گروه سیاسی: امیر راعیفرد - فعال رسانهای - در یادداشتی نوشت: در حوزه سیاست بدل به افرادی نقنقو شدهایم. هر روز با هزار اتفاق جورواجور مواجه میشویم که هر کدامشان برای مقطوعالنسل شدن امیدواران به تنهایی کافیست. از آلودگی هوا تا اعتراضات معیشتی تا رفتار حاکمان در تحقیر ملت. گویا به گونهای عادتی شدهایم. شاید مثالش خوب نباشد که مثلا شبیه سگ پاولف واکنش نشان میدهیم اما نگاهش درست است انصافا.
چندی پیش واکنش رفقای ... در رد رفتار اصلاح طلبان جهت عدم کاندیداتوری مجلس را میخواندم و هر چند دقیقه یکبار دور خود می چرخیدم که خدایا! عجبا! باز انتخابات شد و باز سهم خواهی آن هم از سفره خالی!
ملت به دنبال قسط و قرض و وام می دوند و آقایان به دنبال دستی هر چند کوتاه در غنایم. تا این که دیروز خواندم در حوزه تهران برای هر کرسی مجلس ۴ اصلاحطلب ثبت نام کردهاند. پیشتر دوستان هرولهکنان گفتند استراتژی ندارید حالا میگویند خب که چه مثلا! گاهی باید بپذیریم که قدرت ادامه اداره یک بازی ساده را هم نداریم. قدرت همراه سازی افکار عمومی را.
قدرت اقناع و تاثیرگذاری بر اعتماد سازنده ملت را. یاد پیرمردی افتادم که در گرما عرق می ریخت و مدام میگفت: کار کار خودشان است! روایتهایمان این روزها شبیه هم است. یک جور هم افزایی اما نه در امید که با دستان خود به بادش دادیم بلکه در مشغله و احساس بدبختی. تاکید میکنم چیزی که خطرش از هر چیز حتی سوریه شدن! بدتر و در دسترس تر است همانا " احساس بدبختی" است. حسی گنگ با نتایجی ملموس.
تلاش شکست خورده حاکمان در عرصه های اجتماعی کار را از شکاف طبقاتی به گسل کشانده است. جایی سیگار روکش طلا می کشند و جایی برای یک نخ سیگار تن فروشی می کنند. اگر باز نگویید که ماست سفیدتان را سیاه کردم و اینها! این ملت ملت نجیبی است. این فحش است در واقع. ملت نجیب را مسئول توی سرش میزند و ملت هم به رسم نجابت تحمل بایدش! این ملت حالا مطالبهگر است. یا برویم و همه با هم طرف مردم بایستیم و یا زبان در کام گرفته و حس بدبختیشان را پررنگ تر نکنیم...!