گروه سیاسی: مدتی است که دولتمردان جدیتر از گذشته از آثار تحریمها میگویند و بر خلاف تبلیغات عمومی که اثر تحریم بر اقتصاد ایران و زندگی روزمره مردم را ناچیز دانسته و اشکالات را متوجه مدیریت میکند مسئولان دولتی معتقد هستند که اتفاقا آنچه در دو سال اخیر سبب وارد آمدن فشارهایی شدید بر زندگی مردم کوچه و بازار شده است تحریمهایی است که از پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای اجرایی شده است.
فارغ از آن که کدام یک از این دو رویکرد به تحریم منطبق بر واقعیات است همین تغییر ادبیات مسئولان دولتی نسبت به تحریم شایسته توجه و تحلیل است و میتوان با یافتن ریشههای این تغییر رویکرد و ادبیات به نتایج جالب توجهی دست یافت. در تازهترین نمونه از صراحت مسئولان دولتی در بیان آثار تحریمها شاهد بودیم که روز گذشته رییسجمهور در آیین بهره برداری از قطار برقی گلشهر به هشتگرد خطاب به جریان مخالف دولت میگوید: «اگر سال ۹۷ و ۹۸ تحریم نبودیم ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد اضافه داشتیم در حالی که عدهای میگویند تحریم چه کرده است؟ آنها میگویند که باید مدیریت تحریم را قوی کنیم اما آیا ما باید بازوهای خود را قوی کنیم؟ وقتی آب و غذا نیست فرد هر چه قوی هم باشد در خطر میافتد ما اگر تحریم نبودیم. حدود ۱۰۰ میلیارد دلار اعتبار خارجی به کشور وارد میشد. با این حال کشور بدون ۲۰۰ میلیارد دلار اداره میشود اما به سختی؛ شرایط مردم مشکل است.»
همانطور که مشخص است روحانی فشار تحریمها را چنان شدید میداند که کشور را به فردی تشبیه میکند که آب و غذایی به او نمیسد و جان او به خطر افتاده است. ممکن است در بخشی از چنین اظهاراتی نوعی فرافکنی هم وجود داشته باشد و دولتمردان در برخی موارد با بهانه قرار دادن شرایط تحریمی کشور خطاهای جدی خود در تصمیمگیریها به ویژه در حوزه اقتصادی را توجیه کنند اما واقعیت این است که مردم ایران تحت شدیدترین تحریمها قرار دارند و اغراق نیست که اگر بگوییم ادامه پیدا کردن تحریمهای نفتی و بانکی فعلی و افزوده شدن محدودیتهای ناشی از نپذیرفتن دستورالعملهای FATF اقتصاد ایران را به مرحله فروپاشی میرساند.
بنابراین میتوان با نگاهی همدلانه به این اظهارات مقامات دولتی نگریست و پذیرفت که بخش قابل توجهی از مشکلات دو سال اخیر ناشی از تحریمهاست؛ اما پرسش اساسی آن است که در این میان نقش دولت و شخص رییسجمهور در مقابله با تحریمها چیست؟ سختیهای شرایط تحریمی و مشکلات این دوران موضوعی است که بیش و پیش از مسئولان، مردمی که با آن به شکل روزانه دست و پنجه نرم میکنند از آن آگاه هستند و قاعدتا نقش اصلی مدیران مقابله با تحریم است و نه سخنرانی درباره آثار مخرب آن. به خصوص آن که مدیران ارشد دولت مستقر همواره در دوران تبلیغات انتخاباتی بر این نکته تاکید داشتهاند که «کلید» آنان قفل تحریمها را میگشاید. حال پرسش اینجاست که کلید روحانی کجاست که به جای باز کردن قفل تحریم تنها به سخنرانی در باب مشکلات ناشی از تحریمها اکتفا کرده است.