به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۰۱:۵۷
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۶ ساعت ۱۷:۰۸
کد مطلب : ۲۰۳۷۵۷

ویروس ضد اجتماعی

ویروس ضد اجتماعی
مرتضی آژند
روزهای تلخی است، نشسته‌ایم منتظر تا سخنگو راس یک ساعت خاص بیاید و بگوید در ساعت‌هایی که گذشت چند نفر جدید کرونا گرفته‌اند، چند نفر دیگر فوت شده‌اند. هر روز از اعداد بزرگتر صحبت می‌شود، هر روز مناطق جدیدتری آلوده می‌شود. 
ویروس عجیبی است، کرونا؛ اسمش هم‌ترسناک است و گویا اسم یک فیلم است شبیه همه‌ آن فیلم‌های تخیلی‌ترسناکی که دیده‌ایم. یک ویروس از جهش ژنتیکی، آزمایشگاهی چیزی بیرون می‌زند و دنیا را در‌ترس وحشت و فرو می‌برد. می‌کشد و جلو می‌رود، از این کشور به آن کشور، از این شهر به آن روستا. 
چه شیوه کار منحصر به فردی هم دارد این کرونا، چه ضد اجتماع است این ویروس، چه ضد جامعه، چه سبک زندگی منحصر به فردی را تبلیغ می‌کند. تنها باشی و قرنطینه با تو کاری ندارد، در جمع باشی و جامعه به تو حمله می‌کند. گویا هوشمند است، آمده تا فرهنگ‌ها را بشکند تا جامعه را به زانو دربیاورد. 
حق انتخاب داده است، یا در جمع باشید و طعمه من شوید یا در خانه بمانید و در امان. گویا فهمیده است که انسان موجودی اجتماعی است و تغذیه خود را بر این اساس برنامه‌ریزی کرده است. هر چه جمعیت بیشتر قدرت تخریبی کرونا بیشتر، یک معادله مستقیم. 
همه محاسبات را بر هم زده است این ویروس، دیگر لشکر کشیدن، با هم بودن، حضور فیزیکی داشتن چاره کار نیست. چاره در مبارزه تک نفره ست، در لشکرهای یک نفره، در قطع زنجیره‌های منبع تغذیه اش. 
کرونا حضور فیزیکی در جامعه را نشانه رفته است اما یادش نبود که برای هدف قرار دادن جامعه باید برای نوشتن‌های از راه دور، صداهای از راه دور، تصویرهای از راه دور فکری بکند. یادش نبود که می‌توانیم آنقدر از هم فاصله بگیریم که قدرت او کمتر شود اما به زندگی جمعیمان آسیبی نرسد، یادش نبود که باید برای تکنولوژی فکری بکند، برای شبکه‌های اجتماعی. 
کرونا فعلا دست بالا را دارد اما زنجیره‌های قدرت و منبع تغذیه‌اش دست ما و قطع شدنی است، باید به او نشان دهیم که می‌توانیم در جامعه نباشیم، به او بگوییم که از حق انتخابی که داده‌ای مچکریم، در خانه هایمان می‌مانیم. بگوییم که در جامعه نیستیم اما زندگی اجتماعی‌مان برقرار است. 
باید او را بفهمیم، باید از خود نا امیدش کنیم، کافیست حوصله کنیم و در خانه بمانیم. پایان قصه قهرمان‌ها به هم خواهند رسید. شبیه به همان فیلم هایی که دیده‌ایم، خواهند خواند سرود پیروزی. تنها جای آنها که رفته‌اند خالیست.