گروه سیاسی: احمد زیدآبادی - در یادداشتی نوشت: فردی که نوشیدن ادرار شتر را تبلیغ میکرد بازداشت شده است. خب، چرا بازداشت؟ اصل این کار به اندازۀ کافی او را در چشم مردم مجازات کرده است! متأسفانه در اینگونه موارد، بخشی از افکار عمومی نخستین خواستهشان، برخورد قضایی و بازداشت طرف است، همان بخشی که معمولاً نسبت به بازداشت دیگران معترض است! بازداشت اصولاً باید در موارد بسیار نادری اتفاق افتد نه اینکه به صورت رویهای عادی درآید! در کشور ما اما گویی هیچ راهحلی جز بازداشت به ذهن حکومت و حتی فعالان سیاسی نمیرسد.
برای نمونه، فردی به دلیل ساخت ویدئوی بارش بادمجان از آسمان تهران بازداشت میشود. بعد افراد جامعه در حمایت یا مخالفت با بازداشت او به دو دسته تقسیم میشوند تا اینکه کارِ فرد دیگری به نوشیدن ادرار شتر و تبلیغ آن میرسد. در این میان، آنها که مخالف بازداشت سازندۀ ویدئوی بارش بادمجان بودهاند پا به میدان میگذارند و خواستار بازداشت نوشندۀ ادرار شتر میشوند با این منطق که: مگر نوشیدن ادرار شتر چه کم از ساخت ویدئوی بارش بادمجان دارد که او را بازداشت میکنید و این یکی را نه؟ تا سرانجام اینکه نوشندۀ ادرار شتر هم بازداشت میشود!
گویی بین جناحهای سیاسی و عقیدتی کشور ما اصل بازداشت مشکلی ندارد، فقط مهم این است که فرد بازداشتی شیوه زندگی و افکارش به آنها نزدیکی دارد یا ندارد! از همین رو نوعی مسابقه برای تحریک قوۀ قضائیه به ورود به هر امر بیربطی شکل گرفته است که نتیجۀ آن بازداشت های پیاپی و به زحمت انداختن خانوادههای افراد است. در همه جای دنیا معمولاً متهمی را بازداشت میکنند که حضورش در جامعه مال و جان مردم را به مخاطره اندازد! حال ساخت ویدئوی بارش بادمجان و خوردن ادرار شتر و دهها عمل مشابه یا مغایر آن از جمله اظهارنظرهای سیاسی، جان و مال کدام شهروند را به خطر میاندازد که ضررتی برای بازداشت مرتکبان آنها پیش آید؟ شاید گفته شود تبلیغ نوشیدن ادرار شتر به خطر انداختن جان شهروندان است. اما این نوعی سفسطه است چرا که اولاً بدون بازداشت هم میتوان آن اقدام را خنثی کرد؛ ثانیاً اگر سطح شعور برخی از افراد جامعۀ ما تا بدان حد سقوط کرده که از تبلیغ نوشیدن ادرار شتر بدان کار ترغیب میشوند، علت این مشکل را باید در نوع فرهنگ سازی عمومی در کشور جستجو کرد نه آدمی که شاید خود قربانی این گونه فرهنگ سازی باشد!