ضرورت انتقال وزارت نفت به استان خوزستان
14 مرداد 1399 ساعت 18:45
نويد قائدي
تهران پايتخت سياسي و اقتصادي ايران اين روزها با مشكلات عديده زيستمحيطی، ترافيكي و جمعيتي مواجه است. كارشناسان اعتقاددارند اين شهر ديگر گنجايش جمعيت بيشتري را ندارد و در صورت وقوع هرگونه حادثه غیرمترقبه احتمال رخ بروز فاجعه بزرگ انساني دور از ذهن نيست؛ اما براي رفع اين مصائب چه بايد كرد و چه چارهای بايد انديشيد تا از اين تمركز بیقواره در مركز كشور جلوگيري کرد.
اين تمركززدايي و توزيع متوازن امكانات در كشور میتواند موجب رشد و شكوفايي ديگر استانهای كشور شود. چرا بايد براي انجام تمام امور بايد به مركز رفت؟ روزانه صدها پرواز داخلي و خارجي و سامانههای حملونقل زميني و ريلي به تهران وارد میشوند تا مراجعين بتوانند به امورات اداري و سياسي و اقتصادي برسند، حتي توزيع اجناس در بازار هم بهگونهای است كه اکثر اجناس اول وارد بازار تهران شده و بعد مابين استانها توزيع میشود.
متأسفانه همهچیز در قالب شعار خلاصهشده مگر نه اين تمركز در پايتخت ديگر توجيه ندارد و بايد براي آن چارهای انديشيد. چگونه میتوان انتظار داشت اين تمركززدايي اتفاق افتد؟ وقتي در اين کلانشهر هنوز صدها برج بزرگ مسكوني و تجاري واداری در حال بالا رفتن هستند. همچنين تعداد زيادي مركز آموزشي، فرهنگي، اداري و اقتصادي در اين شهر فعاليت دارند که محل مراجعه افراد زيادي از سراسر کشور هستند. چرا بايد در تهران اینهمه نقاط جذب سفر باشد و اين جاذبه چگونه و با كدام برنامهریزی شکلگرفتهاند. اين روزها حتي به ارتفاعات و بیابانهای حاشيه شهر هم رحم نمیکنند و با انواع لابیگریها و اعمالنفوذ زمینها را اشغال و تغيير كاربري میدهند و بهصورت مسكوني و تجاري درمیآورند. اگر روزگاري همه امكانات و نهادهای دولتي در تهران متمركز بود به اين دليل بود كه جمعيت اين شهر در حد عرف و استاندارد بود، جمعيت كل كشور زير 35 ميليون نفر بود و مردم ديگر نقاط كشور تمايل چنداني جهت مهاجرت به اين شهر نداشتند و از زندگي در استانهای خود راضي بودند. متأسفانه به دلیل سیاستهای غلط مسئولان در رشد و توسعه اين شهر و توليد انواع جاذبههای زندگي و معيشتي و اقتصادي واداری مردم را تشويق و ترغيب به مهاجرت به اين کلانشهر نمودند. در دولت احمدینژاد تصميم بر اين شد جهت تمرکززدایی و توزيع امكانات در كشور و مناطق ديگر تعدادي از وزارتخانه و نهادهای دولتي متناسب با كاركرد و شرح وظيفه به ديگر استانهای كشور منتقل شوند كه البته تصميم خوب و بهجایی بود؛ اما از سوي مطولان و کارکنان اين وزارتخانهها و سازمانها سنگاندازیهایی شد. همچنين وجود لابیهای سنگين و فراوان باعث شد در اجراي اين تصميم تعلل ورزيده شود تا عمر دولت پايان يافت و اقدام عملي به عمل نيامد.
خوزستان سرزميني است كه حق دایگی بر صنعت نفت و گاز و پتروشيمي كشور دارد. امروز منابع بزرگ نفت و گاز كشور و زیرمجموعههای تابعه آن در اين استان قرار دارند. اكثر تصمیمهای مهم وزارت خانه در اين استان عملي میشود. اگر هم در استان خوزستان نباشند در استانهای همجوار مانند ايلام، بوشهر و بندرعباس قرار دارند. اين وزارتخانه و شرکتهای تابعه آن داراي تعداد بسيار زيادي نيروي انساني و ساختمانهای در حال اشغال در تهران میباشند. همهروزه رفت آمدهای بسياري بين اين مراكز در تهران صورت میگیرد و مسئولين اين وزارتخانه مجبورند جهت ارتباط و سركشي و تشكيل جلسات و انجام امور اجرايي به استان خوزستان و استانهای همجوار سفر نمايند. براي نجات تهران از اینهمه مصائب و همچنين رونق اقتصادي و اجتماعي منطقه جنوب غرب کشور يعني خوزستان و استانهای همجوار شايسته است طي يک برنامه مدون و زمانبندیشده مجموعههای وزارت نفت به منطقه جنوب غرب كشور انتقال يابند.
اگر این موضوع عملياتي شود میتواند سالها رنج و عقبماندگی اقتصادي اين مناطق را ترميم نمايد. میتواند موجب توسعه و پيشرفت زیرساختهایی نظير راه و فرودگاه و هتلهای اقامتي و تهيه توليدات صنعتي و خدماتي از اين مناطق باشد. گردش مالي در اين مناطق بيشتر و سریعتر خواهد گرديد و بهتناسب بايد بافت فيزيكي و معماري و خدماتي اين مناطق احياء و تغيير میشوند.
تاکنون نفت تنها هدیهای كه به مردم جنوب خصوصاً استان خوزستان داده است آلودگیهای زیستمحیطی بوده است که متأسفانه بهسادگی فرصتي براي جبران آنها نيست. خطوط انتقال نفت و گاز مانند سیمهای خاردار تمام تن و بدن شهرها و زمینهای استان خوزستان را محصور کردهاند. ماشینهای سبك و سنگين اين صنعت همهروزه معابر درونشهری و برونشهری استان را اشغال نمودهاند. اگر هم خدماتي ارائهشده يا میشود کار بزرگي نيست چون تمامي اين مجموعهها از اين همين خدمات بهره میبرند. امروزه تمامي كارشناسان زیستمحیطی اعتقاددارند كه نفت و مجموعه آن سالهاست در حق زیستبوم خوزستان جفا کردهاند و مردم منطقه را تحتفشار گذاشتهاند. لذا اینیک مطالبه جدي از جانب شهروندان استان خوزستان است كه بايد اين وزارتخانه و يا فازهاي اوليه شرکتهای تابعه آن مانند شرکت ملي نفت ايران و يا پتروشیمی و گاز به خوزستان انتقال يابند تا مردم منطقه بتوانند در جوار آنها در رشد و توسعه شريك باشند.
البته در اجراي اين تصميم قطعاً لابیهای بزرگي در پايتخت تمام تلاش خود را خواهند كرد كه اين جابجايي انجام نگيرد و دلايل زيادي خواهند آورد و حتي تهديد به ترك خدمت خواهند كرد؛ اما اگر اين مجموعه انقلابي و عاشق وطن باشند قطعاً خدمت در هر جاي ايران بايد براي آنها افتخار باشد نه اينكه سكونت در خوزستان را براي خود و خانواده را دونشان خود دانسته و ابراز دارند كه خوزستان امكاناتي براي زندگي ندارد كه اگر هم بگويند حقدارند چون قطعاً خوزستان امروز براي تهران نشين ها جذبه و امكانات چنداني ندارد.
کد مطلب: 226066