یادداشتی به مناسبت سالروز جنگ هشتساله
1 مهر 1399 ساعت 17:43
رضا صادقیان
مرور تصاویر رزمندههای جنگ تحمیلی در لحظههای اعزام به خط مقدم و حضور آنان در جبهه نمایی کامل از ایمان، باور و اطمینان را در چهره آنان بازگو میکند. در میان تصاویر به یادگار مانده از جنگ تحمیلی، عکس چهرههای داوطلبان در هنگام اعزام و استقرار در منطق جنگی حکایت از ایمان، اعتقاد راسخ و خلل ناپذیر و استواری در تصمیم را روایت میکند. انسانهای ماندگار شده در قاب تصویر با تفاوت سنی متفاوت، دست در گردن همدیگر، ایستاده در کنار هم، در حال سوار شدن به اتوبوس، رفتن برای ماموریت، خداحافظی با مادر و همسر و کودکی که در آغوش رزمنده است، سلاح به دست در خط مقدم و نماهایی دیگر همه و همه باور بدون خدشه آنان را نشان میدهد. باوری که آنان را به این نتیجه رسانده است که کار، تحصیل، خانواده، فرزند، دوستان و همه خوشیها و راحتی زندگی را بر دمی رها کنند و برای دفاع از مرزهای کشور راهی جبههها شوند. در چنین کارزای هیچ چیز نمیتواند انسان را به تحرک و رفتن به سوی دفاع از خاک کشور رهنمون کند، مگر باور و ایمان استوار.
تفاوت اساسی عکسهای رزمندگان با تصاویر این روزها که بازنمایی از زندگی در کلانشهرها و بازتاب زیست روزمره شهروندان و حتی مدیران ارشد و میانی را به نمایش میگذارد، اساسا تفاوت دارد. مردمان و رزمندگان در عکسهای دوره جنگ تحمیلی ساده، بیآلایش، ناهماهنگ با عکاس، بدون دستکاری تصویر و رنگ و پسزمینه و دقیقا نمایی از خود واقعیشان هستند، انسانی که برای یک لحظه در قاب مانا شده است و دیگر هیچ. ولی چشمهای صاحبان عکس باوری بیمانند را انتقال میدهند، این حکایت را میتوان در چشم انسانهایی که در قاب عکس ماندگار شدهاند دریافت، آنان آرام، فروتنانه، مظلومانه و فقط برای یک لحظه به لنز دوربین نگاه کردهاند، ولی در همین فرصت کوتاه عکاس توانسته باورهای رزمندگان و تصمیم آنان برای دفاع از مرزها را در تاریخ ثبت کند. در عکسهای هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر عکاس برای ثبت لحظهای ناب از رزمندگان کوشش نمیکند، چرا که در میدان ایمانهای استوار همه لحظهها بیمانند و ماندگار هستند، او تنها وظیفه ثبت را برعهده دارد و نه بیشتر.
باور رزمندگان را میتوان نخست در نگاه آنان نگریست، باوری که باعث میشود سربازارن میهن با تمام کمبودها، نبود سلاح کافی، تجهیزات رفاهی و حتی نبود وسایل پخت و پز در راه باورهای خودشان پا به میدان جنگ بگذارند و با تمامی ایمانشان به جنگ صدامیان بروند. اینکه یک سوی این کارزار نابرابر صدها تجهیزات مدرن نظامی و سربازهایی باشند که با دریافت حقوق پا به جنگ گذاشتهاند و سوی دیگر میدان جوانانی بدون چشم داشت و تنها برای دفاع به خط مقدم آمدهاند و به غیر از تفنگ کلاشینکف که بیشتر به کار دفاع از جان خودشان میآید، با این حال ایمانش است که تفنگ را به سلاحی جنگندهتر تبدیل میکند، سلاحی که تا پایان جنگ بخشی جدا ناپذیر از هویتشان میشود. چهره رزمندگان در قاب تصویر سالهای جنگ برای همیشه ماندگار شده است، اما بیش از این همه فعل آنان است، رفتاری سراسر اخلاص که با دنیای این روزهای ما تفاوتهای بسیار دارد.
کد مطلب: 232930