علی میرزامحمدی
در چند ماه اخیر، افراد مشهور زیادی در اثر ویروس کرونا و حتی بیماریهای دیگر و حوادث، جان خود را از دست داده اند؛ اما به نظر میرسد آستانه توجه و اعتنای اجتماعی و غافلگیری اجتماعی به انتشار این دسته از اخبار بسیار کاهش یافته است. افکار عمومی نه تنها به انتشار اخبار مرگ به مانند گذشته حساس نیست؛ بلکه حتی خود را به شنیدن اخباری مشابه آماده میبیند! دلیل این مساله در این نوشتار در شکل گیری پدیده اجتماعی جدیدی به نام "مرگ زیستی" جستجو شده است. لازمه درک مفهوم "مرگ زیستی" توجه به بعد روزمره گی پایان زندگی یا مرگ است. مرگ پدیدهای است که از عوامل زمانی، مکانی، فرهنگی، شخصیتی، دینی و سیاسی تاثیر میگیرد. هر کدام از این عوامل موجب میشود که انتشار خبر مرگ افراد، روال زندگی روزمره ما را از نظر روحی، آیینی و حتی جسمی برای لحظاتی کوتاه یا حتی طولانی تغییر دهد. از مرگ جوانان بیش از افراد مسن شوکه میشویم. مرگ قهرمانان و شخصیتهای معروف بازتابی گسترده در جامعه پیدا میکند. دین و سیاست در این میان، به شتافتن برخی افراد به دیار باقی، معنایی دیگر میبخشد. شکوه آیینهای برگزار شده برای بزرگداشت درگذشت افراد از چنین عواملی تاثیر میگیرد.
اما کرونا، با هدف قرار دادن عوامل زمانی، مکانی، فرهنگی، شخصیتی، دینی و سیاسی "آستانه بی اعتنایی و بی تفاوتی اجتماعی را به پدیده مرگ" بسیار بالا برده است. دیگر مرگ به مانند گذشته ما را متحیر نمیکند. "غافلگیر کنندگی" خبر مرگ، بسیار کم شده است و اذهان عمومی با خبرهای مرگ آنچنان مسخ و مسحور شده است که فرصتی برای تحلیل و درک معنای واقعی مرگ افراد نیست. ما دیگر به پدیده مرگ خو گرفتهایم و حتی برای آن توییت میکنیم!؟ وقتی دچار بیماری کرونا میشویم وحشت خود را از کرونا و توهمات ذهنی خود را از مرگ خویش به شوخی و جدی در فضای مجازی به اشتراک میگذاریم. این آمیختگی دوقطبیهایترس و جرات؛ مرگ و زندگی؛ شوخی و جدی؛ فضای مجازی و فضای واقعی، ویژگیهای جهان پست مدرنی را به تصویر میکشد که همه چیز در آن به "بازی" گرفته میشود.
اما در ایران، "پدیده مرگ زیستی" تنها تحت تاثیر عوامل کرونایی نیست، بلکه عوامل دیگر اجتماعی نیز در این میان هستند که به تشدید آن کمک میکنند. این پدیده از منظر روانشناسی اجتماعی از شرایط بحرانی وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور نیز تاثیر میگیرد. استیلای ناامیدی اجتماعی که نتیجه رکود اقتصادی، بیکاری، تورم، و برآورده نشدن مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ویژه در دولت دوم روحانی است اثرات اقتصادی و اجتماعی کرونا را تشدید کرده است. در این وضعیت"مرگ زیستی" ثمره تضعیف باور همگانی به آیندهای امیدبخش است. دلیل دیگر را باید به اثرات کرونا بر آیین هایی دانست که تفسیرگر معنای مرگ در افکار عمومی تلقی میشوند. آیین هایی که تسلی بخش عزاداران و تقسیم کننده اندوه هایی هستند که در میان جمع مانع از تداوم افسردگی و تکرار تلقین غم و اندوه به افراد میشوند. اما عزاداران در شرایط کروناییبه اجبار در غمهای خویش تنها رها شده اند. این تنهایی اجباری اثرات "مرگ زیستی" را تشدید کرده است.
چنین به نظر میرسد اثرات پدیده اجتماعی "مرگ زیستی" حتی پس از کنترل بیماری کرونا تا مدتها در جامعه تداوم داشته باشد و بازگشت تعادل روانی به جامعه به تدریج و زمانبر باشد. در این میان برای کاهش اثرات اجتماعی و روانی این پدیده، سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی میتواند بر برنامههای "التیام عمومی" و "نشاط اجتماعی" متمرکز شود.