گروه سياسي: آقای سعید حجاریان در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، جمله ای را برزبان آورد که موجب واکنشهای متفاوتی در اردوگاه اصولگرایان گشت، برخی ایده و نظر حجاریان را خطرناک تشخیص داده و عنوان نمودند که چنین اظهاراتی بوی استبداد ميدهد و افرادی نیز به صراحت از انحلال دولت در برابر ایده انحلال مجلس جهت انتخابات زودرس سخن به میان آوردند و .....
اينجا قصدی نداريم که در مورد محاسن و معایب نظامهای مدیریتی مبتنی بر ریاستی یا پارلمانی و حتی نظامهای شبه ریاستی شبه پارلمانی حرف بزنيم، بلکه مراد این است که به خاستگاه و چرایی ارائه ایده انحلال مجلس توسط آقای حجاریان بپردازيم تا با آسیب شناسی روشها و نگرشهای مدیریتی در ادوار گذشته به چرایی رواج سوءمدیریتها و فرصتطلبیها بپردازیم.
دراوج سوءمدیریتهای داخلی و بین المللی دولت نهم و دهم که البته در دولت دهم بارزتر و علنی تر شده بود، همواره این سوال پیش ميآمد که چگونه رئیس دولتی با اینهمه سوء مدیریتهای آشکار که حتی برای عوام قابل لمس شده بودند، توان ادامه رویکرد مدیریتی آسیبمدارانه را دارد؟ آیا نمایندگان مجلس در آن فصل از اختیار استیضاح رئیسجمهور بهرهمند نبودند؟ اگر بودند چگونه با رویکرد تعصب و ماله کشی آنهمه بیداد و سو مدیریت را مهار نمینمودند؟
البته در ماههاي آخر عمر دولت دهم، برخی از نمایندگان که دیگر از فضای تهدید و ارعاب نميترسیدند، هر از چندگاهی از استیضاح سخن به میان میآوردند ولی در نهایت سوالاتی مطرح شد که تقریبا" همه از مجلس ناامید شده بودند. حال سوال اساسیتر این است که چرا برادران اصول گرا درابتدا، قانون گریزیها و سوءمدیریتها را ندیده گرفتند و حتی در برابر كارها و اقداماتي که آبروی نظام را زیر سوال برد، کوتاه آمدند و صدایشان برنیامد ولی در اواخر دولت دهم برای تطهیر خودشان نیز که شده، منتقد سرسخت جریان به اصطلاح انحرافی!، شدند؟
آیا انحراف واقعی از فرصتطلبیها و باندبازیها تنها در دو سال آخر عمر دولت دهم شکل گرفته بود؟ اگر جریان انحرافی وجود خارجی داشت و احمدینژاد واقعا" اسیر کمند به اصطلاح منحرفین دور و بری شده بود، چرا باز هم نمایندگان مجلس به رویکرد مالهکشی به قصد خرید زمان ادامه دادند؟
پاسخ بدین سوالها به شکل واقعی و بدور از قضاوتهای افراطگرایانه، ما را به چرایی و خاستگاه بیان ایده انحلال زودرس مجلس توسط حجاریان متوجه خواهد نمود. مشکل اینجاست وقتی که با رویکرد جناحی مطلق، هرسه قوای كشور از فاز استقلال عمل بیرون آمدند و عملا" من کیم لیلی، و لیلی کیست من؛ شدند، آنوقت تکلیف مردم چه خواهد شد؟
آیا با رویکرد تک حزبی ميتوان ادعای مردمسالاری دینی نمود؟ اگر پاسخ این سوال بلی است، در آنصورت چه ضرورتی وجود دارد که اینهمه انتخابات با هزینههای فراوان برگزار شود، و اگر جواب این سوال منفی است، در صورت لجبازیهای تعمدی جریان اقلیتی گناه اکثریت چه خواهد بود که بخاطر نبود مکانیسم قانونی در تنور التهاب و آشوب و تفرقه افکنی افراطیون بسوزند؟
آقای افروغ در نقد اظهارات آقاي حجاريان ميفرمایند ایده انحلال مجلس توسط حجاریان خطرناک است و بوی استبداد ميدهد، سوال من این است که آیا بخاطر تعصب جناحی و ماله کشیهای تعمدی اصول گرایان، استبداد عملی حاکم نشده بود؟
البته انحلال بیدلیل مجلس ميتواند بستر استبداد رای فراهم آورد، ولی آیا در قانون اساسی ما راهکاری اندیشیده شده است تا رویکرد باندبازی مدیریتی در قوا بی اثر شده باشد؟ مواقعی هم وجود دارد که همگرائیهای افراطی جناحی به استبداد منجر ميشود و عملا" ما چنین آسیبی را درسال88 به نظاره نشستیم، در چنین شرایطی گناه مردم چیست که اسیر سیاست مداران فرصت طلب شوند؟
واقعیتی که نميتوان آن را انکارنمود، این است که متاسفانه برادران اصول گرا فکر ميکردند وقتی همه قوا بالاخص مجلس و دولت از یک جناح باشد در آنصورت کارشان کارستان خواهد بود، درحالیکه همگی شاهد بودیم که نتیجه ان همگرایی افراطگرایانه و فرصتطلبانه به سوء مدیریتها داخلی و بین المللی منجر گردید.
ایرادی که برخی اصول گرايان به نظر حجاریان درمورد انحلال مجلس ميگیرند این است که چرا در دولت قبلی چنین ایدهای را مطرح نکردید؟ البته که جواب این سوال هم ساده است، برای اینکه در دولت قبلی اگر مجلسیها ماله کشی نميکردند واقعا" احمدینژاد باید سلبصلاحیت و اعتبار میشد، وقتی مجلسی با قانون گریزترین دولت تاریخ انقلاب کنار میآید در آنصورت فلسفه ایده انحلال پارلمان در آن شرایط چه خواهد بود؟
الان فضای اجتماعی و سیاسی اکثریت غالب این است که مردم به دولتی تدبیر و امیدی رای دادهاند که طیفی از نمایندگان افراط گرا که متاسفانه عددشان نیز کم نیست، عملا" در برابر انتخاب وزراء و مدیران دولت یازدهم کارشکنی تعمدی و لجبازی مينمایند. نمایندگان که وظیفه قانونی آنها قانون گذاری و نظارت براجرای قوانین است، اکنون عملا" استاندار و مدیرکل حتی ادارات جزء را تعیین مينمایند و با این شرایط شعار امید و تدبیر تکلیف و سرانجام مبارکی قطعا" نخواهد داشت، همین نمایندگان بودند که به سوءمدیریتهای دولت قبل مالهکشی نمودند، حالا این برادران چگونه و براساس کدام قانون شرعی و عقلی، دوباره حتی به انتخاب استانداران و مدیران کل مبادرت ميورزند؟
مخلص کلام اینکه: آقای حجاریان به عنوان یک تئوریسین روشن ضمیر، مصالح مردم را در نظرگرفته و پیشنهاد ایده انحلال مجلس در جهت انتخابات زودرس را مطرح نموده است، شرایط امروز از جهاتی با شرایط دولت قبل متفاوت است، در دولت قبل نمایندگانی داشتیم که به باور طیف وسیعی از مردم وکیل الدوله محسوب ميشدند و عددشان هم کم نبود، فضای ارعاب و تهدید حاکم شده بود، نمایندگان مستقل و مردمی هم جرات ابراز وجود و انتقاد نداشتند... و حالا پس از هشت سال تمام لجبازی، که حاصل آن تفرقه و انشقاق درون و طمع بیگانگان شد، حالا دیگر با کدام منطقی لجبازیها بایستی تداوم داشته باشد؟