پرویز عزیزی- کارشناس ارشد روابط بین الملل
بر کسی پوشیده نیست که سهمیههای پذیرش دانشجویان در کنکور سراسری بسیار متنوع و گسترده بوده و برای شرکت کنندگان آزاد که فاقد سهمیه خاصی هستند مایوس کننده و مایه نارضایتی بسیار است. این سهمیهها با گستره وسیعی که دارند سبب یک رانت گسترده برای پذیرش در دانشگاه میشوند. در واقع سیستم تلاش دارد که به برخی نیروها که تصور میکند زخم خورده برای نظام و وفادارتر هستند اولویت بیشتری بدهد که این رویه سبب آسیبهایی برای کشور و نظام بوده و علیرغم فلسفه اولیه آنها، در حال حاضر بر عکس عمل کرده و به چالش بسیار بزرگی برای کشور تبدیل شده است.
نکتهای که باید در نظر داشت این است که عدم پذیرش در رشتههای خاص به مفهوم ناتوانی و بی استعداد بودن مطلق اشخاص نیست و بیشتر به این معنی است که این افراد در جنبههای دیگری دارای توانمندی بوده و فقط از نظر علمی دارای تمرکز، علاقه و یا توان کم هستند و در واقع سهمیههای مختلف باعث میشود که افراد در مسیر معمول و دارای استعداد خود قرار نگرفته و افراد توانمندتر در این زمینهها نیز از دستیابی به موقعیت متناسب خود محروم شوند. در ادامه به برخی پیامدهای ناخواسته این سهمیهبندیها که بمنزله تهدیدهای قابل توجهی برای کشور هستند، شرح داده میشود:
1- از منظر اجتماعی، اصولا وجود سهمیه در پذیرش دانشگاهها سبب ایجاد بیعدالتی و نیز ایجاد احساس بیعدالتی در بافت کلی جامعه میشود و باعث میشود که درصد بسیار بالایی از جامعه خود را غریبه فرض کرده و احساس بیگانگی و تبعیض داشته باشند که به جهت گیریها و قضاوتشان نسبت به کل نظام آسیب میزند.
2- سهمیههای کنکور باعث میشود که افرادی که قابلیت ذهنی و تحصیلی لازم را ندارند در رشتههای حساس و مهم پذیرفته شده و باعث کاهش غنای رشته مربوطه از نظر علمی شده و سبب میشود که جامعه از افراد شایسته و توانمند محروم شوند و سطح علمی آن رشته خاص تنزل پیدا کند. این موضوع در نهایت سبب آسیب به جامعه شده و توان رقابتی کشور را تحلیل برده و سبب ضعف ساختاری در توانمندی علمی و فنی کشور میشود.
3- این افراد با همان سهمیه رانتی که پذیرفته شدهاند با همان رانت نیز به پستهای مهم و کلیدی دست پیدا کرده و با ضعف علمی و عدم توانمندی که دارند هم فاقد توانمندی لازم برای ارتقاء، هدایت و پیشبرد اهداف سازمان هستند و هم به دلیل حقارت و تهدیدی که احساس میکنند، از بکارگیری افراد توانمند واهمه داشته و این افراد را در سیستم خود منزوی و مایوس کرده و سبب رویگردانی آنان از ارائه خدمت مناسب شده و سازمان خود را به ورطه ورشکستگی و کوتولهپروری هدایت میکنند.
4- در واقع یکی از مهمترین دلایل فرار نخبگان جدای از دلایل اقتصادی و اجتماعی، همین رانتهای تحصیلی و شغلی است و سبب میشود نخبگان و افراد توانمندتر یا سرخورده و بی تفاوت شوند و یا دنبال راهی برای خروج از کشور باشند و به هر قمتی خود را به خارج از کشور میرسانند. آمار و مطالعات نشان دادهاند که این افراد وقتی در کشورهای مقصد در محیط مساعد و مناسبتر قرار میگیرند چقدر موفق و توانمند هستند و کشور با این تبعیض و بی عدالتی این سرمایههای ملی را به رایگان در اختیار کشورهای رقیب قرار داده که هم باعث تقویت کشورهای رقیب و دشمن میشود و هم خود را از این توانمندیها تهی میکند.
5- فرار نخبگان ناشی از این بی عدالتیها علاوه بر هزینههای مستقیم هزینههای غیر مستقیم دیگری نیز دارد که به عنوان مثال میتوان به پایین آمدن محسوس و معنی دار میانگین بهره هوشی و علمی جامعه اشاره کرد که اخیرا توسط برخی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده شده است. و در واقع اینجاست که ژنهای خوب یا سرخورده شده و هدر میروند و یا از کشور خارج شده و سبب تضعیف ذخیره ژنی کشور میشوند، نه افراد لمپن و انگلی که با رانت به سرمایههای کشور چنگ انداخته و ادعای ژن خوب بودن دارند.
6- این رانت حتی برای دریافت کنندگان آن نیز موجب سرخوردگی و کسر شان بوده و این پذیرفته شدگان چنان احساس شرم و خجالت میکنند که حتی حاضر نیستند سهمیه پذیرش خود در کنکور سراسری را اظهار کنند و همه سهمیه خود را سهمیه آزاد اعلام میکنند و این بیانگر آن است که حتی دریافت کنندگان این سهمیهها نیز بر غیر عادلانه بودن این روشهای پذیرش کنکور سراسری اذعان داشته و از بیان نوع سهمیه خود شرم داشته باشند. این مسائل نشان میدهد که سهمیهها غیر متعارف هم برای محرومین از آن و هم برای برخورداران از آن موجب آسیب و لطمات جبران ناپذیر روحی و اجتماعی است.
7- یکی از پیامدهای این سهمیهها امروزه در سطح دانشگاهها و اساتید محسوس و ملموس است. شما تصور کنید که یک دانشجو با سهمیه 40 درصدی رزمندگان، کاردانی یکی از شهرستانها را قبول شده و با همان سهمیه کارشناسی ارشد و دکتری گرفته و با همان نحوه پذیرش به کرسی استادی دانشگاه رسیده است و در حال تدریس است. این استاد برای تدریس درس خود یک جزوه 30 صفحهای تهیه کرده و بارها در طول کلاس به جزوه مراجعه میکند. برای سوالی که از همان جزوه هم میشود باز هم به جزوه مراجعه میکند اینجاست که کلیه دانشجویان متوجه عدم توانایی علمی استاد میشوند و طبعا چنین استادی نمیتواند مدرس خوبی بوده و مطالب علمی را به دانشجویان منتقل کند و این نقیصه موجب ایجاد یک سیکل معیوب شده و در هر دوره به کاهش بیشتر و بیشتر انگیزه ها، توانایی ها، خلاقیت و شکوفایی در سطح علمی و توانمندی جامعه میشود.
ضروری است که هر چه سریعتر نسبت به بازنگری اساسی در این سهمیهها اقدام عاجل و اساسی صورت گرفته و با استفاده از نظر کارشناسان و جامعه شناسان به نحوی اصلاح گردد که معایب و نواقص آن برطرف گشته و جامعه از این دغدغه فکری و تبعیض آمیز خلاص شده و گامی در راه توسعه متوازن و جامع کشور برداشته شود. زیرا همین یک قلم سیاست اشتباه میتواند به پاشنه آشیل جامعه تبدیل شده و ضربات سنگینی به توانمندی کلی کشور وارد کرده و سبب تضعیف کشور در مقابل رقبا و دشمنان شده و قدرت استراتژیک و توانایی مانور ما را کاهش دهد.
امیدوارم که مسئولین در این خصوص تمهیدات لازم را بیندیشند و در جهت رفع این گونه تبعیض ها و مشکلات راه حل های اساسی بکار برده شود
قبل از اینکه بیش از این شاهد فرار مغزها و پیشرفت افراد نالایق باشیم. (373085)