رضا صادقیان
طی سالهای گذشته و حتی امروز و در هوای گرم و سوزان استان خوزستان کمآبی و بیآبی، هجوم بیامان ریز گردهها، بیکاری و توسعه نامتوازن این استان بر کسی پوشیده نیست. اما چرا تا این زمان برای این همه مشکل کوچک و بزرگ فریادرسی نبوده است؟
خوزستان انباشته از نفت، گاز و منابع آبی است. زیر زمین خوزستان ماده سیاهی وجود دارد که استخراج و صادرات آن به تنهایی هزاران میلیارد دلار آورده برای مدیریت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در اختیار مدیران قرار داده و خواهد داد. بخشی از بودجه عمرانی کشور و حتی به گفته برخی از اقتصادانان قسمت گسترده آبادانی کشور را درآمدهای حاصل از نفت تامین میکند، حتی آنجایی که دولتمردان از درست کردن، ساختن، قولها و وعدههای عمران و آبادانی در دیگر نقاط کشور سخنها میگویند چشمشان به همین منابع زیرزمینی ارزشمند است. منابعی که به فروش میرسد و درآمد آن را در قسمتهای مختلف کشور و با توجه به سیاستهای اقتصادی توزیع میشود؛ اما این همه حاصلی برای آنان که روی این ماده بد بُو زندگی میکنند نداشته است. وضعیت شهرها خوزستان گواه این مدعاست، گواه وضعیت بد است. اما همین خوزستان طی تمام این سالها از پس از کشف نفت در مسجد سلیمان مادر خرج ایران شده است. حساب همه را از خودش داده است، اما تا زمانی که پرداخت این پول به نقاط دیگر کشور وجود داشته است، کسی صدا و نالهها و کمبودهایش را نشنیده است.
آب شُرب خوزستان کیفیت لازم را ندارد، حتی در بخشهایی از شهرهای خوزستان آب آشامیدنی بوی بد میدهد؛ از اواسط دهه هفتاد این مسئله بخشی از زندگی روزمره مردم در خوزستان بوده است، اما همگان سکوت اختیار کردند و شهروند خوزستانی با خرید و نصب دستگاه تصفیه آب به زندگی خودش ادامه داد. هوای خوزستان گرم و سوزان است و درست در همین هوای فاجعهبار برق قطع میشود. حداقل از ابتدای دهه هشتاد تا به امروز ریزگردها مهمان ناخوانده اکثر شهرهای خوزستان هستند و... اما برای این همه تا کنون راه چارهای کشف نشده است. درباره مالچ پاشی و بیرونی و درونی بودن علل ریزگردها سخنهای زیادی گفته شده است، اما مردم ساکن خوزستان همچنان خاک آسمان بر سرشان و بعد در حلقشان فرو میرود. بعید است برای حل مشکلات زیست محیطی، کاهش آمار بیکاری، افزایش کیفیت آب آشامیدنی، تامین برق و بالا بردن کیفیت شبکه توزیع برق راهی نباشد، بیتردید برای این همه راه و درمان کارشناسی وجود داشته و دارد. اما چرا در خوزستان و طی دهههای گذشته نه تنها مشکلات مرتفع نشده است بلکه شاهد افزایش دشوارههای جدید در زندگی مردم هستیم!؟ شاید این همه معضل حل نشده به یک دلیل عمده ارتباط داشته باشد؛ در نگاه مدیران ارشد و مسئولان اجرایی خوزستان برای کسب درآمد و تامین بودجه و گرفتن عکس یادگاری بسیار خوب است. تهیه قاب عکس با مشکلات و رنجهای مردم از نگاه مخاطبان بسیار تاثیرگذار است، از همینرو هر زمان لازم باشد شماری از مدیران ارشد به همراه صدها خبرنگار، گزارشگر و عکاس خبری، مستند ساز مستقل و غیر مستقل به آن دیار میروند و حسابی فیلم و عکس و مصاحبه تهیه میکنند و تمام! حرفهای مردم و سختیها آنان را نیز گوش میکنند، قول هم داده میشود و حتی برخی از تیمهای کارشناسی از تهران به آن نقطه شر خیز گسیل میشوند اما در نهایت امر این همه دستاوردی نخواهد داشت.
از سال 92 و با استقرار دولت نخست روحانی بارها و بارها مدیران ارشد دولت به خوزستان سفر کردهاند. سفر معاون اول رییس جمهور، سفر وزیر بهداشت پس از بحران ریز گردها، سفر رییس سازمان محیط زیست، سفر وزیر راه و شهرسازی و حتی سفر رییس مجلس یازدهم، سفر برخی از نمایندگان دوره دهم و یازدهم برای رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم و... اما این همه برای مدت زمانی به این استان سفر کردهاند و از نزدیک و بدون واسطه با مشکلات مردم و دردهای بیامان ساکنان خوزستان آشنا شدهاند و در ادامه هیچ! یعنی اصل درد از زبان دردمند بیان شده است، شماری از مدیران ارشد آوای درد را شنیدهاند و در ادامه هیچ اتفاقی رخ نداده است. شاید پس از این سفرها جلساتی هم برگزار شده است و حرفهای کلی درباره حل این معضلات بیان و صورت جلسههایی هم برای سازمانهای مختلف تهیه و ابلاغ شده است، اما در عمل این همه برای مردم دستاوردی نداشته است. نه تنها مشکل آب و ریز گردها و بیکاری و درآمد کم شمار زیادی از شهروندان حل نشده است، بلکه همان دشوارهها به شکلی دیگر نمایانتر از سابق قد علم کردند.