گروه مقالات: کمتر از یک سال پیش دولت قبل برای سفر استانی به اهواز آمده بود. برخی از روشهای مدیریتی آن دولت و آثار اجتماعی آنها همچنان بر پیکره جامعه سایه انداخته است. در این خصوص دو نکته مطرح است: نکته اول استقبال مردم است که امری طبیعی در طول دوران جمهوری اسلامی بوده است و عموماً به عنوان نماد رابطه معنوی نظام با مردم از آن یاد ميشود.
نکته دوم نگرش مکانیکی تیم مدیریتی قبل است که با تقویت برخی رفتارها حضور مردم را در استقبال ناشی از نیاز و درخواست آنها از مسولین ميدانسته است. به طوریکه به نظر ميرسد دولت با طراحی مدل نامه نویسی سعی کرد به بهانه پاسخ به این نیازها حداقل یک دلیل برای حضور در مراسم استقبال برای شهروندان فراهم کند و به نوعی حضور درصدی از شهروندان را تضمین نماید.
سوای از درست یا نادرست بودن روشهاي دولت قبل، یک نکته در این جا قابل تامل است. چرا درصدی از مردم مجبورند یا تمایل دارند از این طریق مشکل خود را طرح کنند؟ پیامدهای درازمدت اینگونه روشها در نظام مدیریتی کشور چیست؟ مشکلات طرح شده ناظر به چه چیزهایی است؟ آیا این نیازهای ریز را ميتوان در غالب مشکلات کلان دید و راه حل اساسی برای آن داد؟
پاسخ به این سوال مثلاً در مورد اشتغال که احتمالا یکی از مهمترین موضوعات آن است مثبت است و نیاز به تغییرات کلان در سیاست گذاریهاي بخشهاي مختلف دارد اما آنجایی که احتمالاً بخشی از نامه ناظر به مشکلات سیستم ادرای و قضایی است آیا ميتوان منشا واحد برای همه آنها یافت و برطرف کرد؟ در بستر چه مکانیسم هایی موثرتری دولت ميتواند فهم درستی از چنین مشکلات ریز داشته و با هزینه کمتر و به شکل بهتری آنها را بررسی کند و پاسخ دهد؟
اگرچه مدل تلقن شماره 111 برای بیان مشکلات چهره نامطلوب و پرهزینه رابطه مکانیکی، نامه نگاری، بین مسولین و مردم را از بین ميبرد، آیا بازتولید مکانیسم غیرموثر نامه نگاری نیست؟ چرا که از این دست تلفنها در صدا و سیما و حتی در خود ادارات فراوان است. با توجه به اینکه دولت مصمم به پیگیری قانون احزاب است و از طرف دیگر لایحه حقوق شهروندی را در مرحله اصلاح دانسته است آیا بهتر نیست با نگاه به چنین مشکلات ملموسی، مدلی مطلوب و موثر در خصوص رابطه ملت و دولت در فهم و حل مشکلات داشته باشد؟ و اینگونه مسایل را به طور واقعی و دقیق آسیب شناسی و حل نماید؟