سیاست تحقیر!
مسئول حملۀ روسیه به اوکراین، ماییم نه پوتین!
20 اسفند 1400 ساعت 18:38
گروه سیاسی: احمد زیدآبادی در یادداشتی نوشت: رسانهها به نقل از مدیر مسئول روزنامۀ کیهان گزاش دادهاند: "اگر جمهوری اسلامی، آمریکا را تحقیر نکرده بود، روسیه جرأت حمله به اوکراین را نداشت."
ادعای مدیر مسئول کیهان به زبان بیزبانی این است که مسئولیتِ حملۀ روسیه به اوکراین با جمهوری اسلامی است و رهبران کرملین نقش جدی و پررنگی در آن ندارند! با این وضع، چه بسا در صورت شکست روسیه در جنگ اوکراین و محکوم شدن آن به پرداخت غرامت، پوتین با استناد به "اعتراف" مدیر مسئول کیهان، نه فقط خواهان پرداختِ غرامتِ مذکور از سوی ایران شود بلکه تمام ویرانیها و کشتارهای جنگ اوکراین را نیز به "سیاست تحقیرِ" مورد نظر آقای شریعتمداری منسوب کند.
با معجزاتی که از "سیاست تحقیر" در حال بروز و ظهور است من بعید نمیدانم که به زودی تمام دولتهای جهان برنامههای رشد و توسعه و پیشرفت اقتصادی خود را به کلی رها کنند و در عوض "سیاست تحقیر" را پیشۀ خود سازند!
وابستگی را سرسری نگیرید!
چند روز پیش وقتی که نسبت به موضعگیری جمهوری اسلامی در برابر قطعنانۀ مجمع عمومی سازمان ملل در بارۀ حملۀ روسیه به اوکراین هشدار دادم و آن را آزمونی تاریخی برای نظام حاکم بر کشور شمردم، برخی از مخاطبان معترضانه پرسیدند که مگر هنوز نسبت به "وابستگی" جمهوری اسلامی به روسیه تردید دارم، که نوع رأی آن را در سازمان ملل آزمونی تاریخی میدانم؟
توضیحام این بود که گرچه جمهوری اسلامی روابط نامتوازن و نامطلوبی را با روسیه برقرار کرده است، اما هنوز نمیتوان این روابط را "وابستگی سیاسی" نام نهاد. این توضیح البته مقبول مخاطبان نیفتاد. در واقع اینکه بخش بزرگی از جامعه به هر دلیلی، جمهوری اسلامی را وابسته به روسیه تصور میکند و به استقلال سیاسی آن باور ندارد، باید ناقوس خطر را برای سران نظام به صدا در آورد. هر چند استقلال سیاسی در جهانی که بر "روابط متقابل پیچیدۀ کشورها" استوار است دیگر مفهوم ساده و بسیطی ندارد و تعریف دقیق و مصداقیابی عینی آن کمی دشوار است، اما این مفهوم هنوز هم در جوامع مختلف بخصوص در ایران یکی از ملاکهای اساسی داوری مردم نسبت به ماهیت حکومت خود به شمار میرود. در حقیقت دولت پهلوی با تصور وابستگیاش به آمریکا، مشروعیت خود را نزد اقشار وسیعی از مردم از دست داد و در چشم آنان، هر نوع فعالیت برای سرنگونی آن امری قابل قبول و مشروع تلقی شد. اکنون هم بیدلیل نیست که برخی نیروهای خواهان براندازی جمهوری اسلامی، با تمام قوا میکوشند تا آن را وابسته به روسیه، چین و یا هر دو معرفی کنند تا بدین وسیله جنبۀ مشروعیت ناشی از استقلال سیاسی آن را به کلی مخدوش کرده و هرگونه فعالیت برای سرنگونی آن را امری موجه و اخلاقی و لازم معرفی کنند. در این میان اما آنچه موضوع وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه و یا چین را در نزد بسیاری از مردم به صورت امری بدیهی در آورده، تبلیغات نیروهای خواهان براندازی نیست بلکه سیاست نامتوازن حکومت در برابر دو قدرت شرقی و بخصوص تبلیغات زننده و شرمآور برخی "روسوفیل"ها و "چاینافیل"ها در داخل حکومت است که گویی نه فقط وابستگی به این دو قدرت را زشت و قبیح نمیدانند بلکه به آن افتخار میکنند!
راه رفع اتهام وابستگی به روسیه و یا چین از سوی جمهوری اسلامی در درجۀ نخست، مهارِ دلدادگان مسکو و پکن در داخل حکومت و ایجاد روابطی معقول و معتدل با سایر بلوکهای قدرت در جهان است. در جهانی با مختصات کنونی، پر واضح است که دشمنی افراطی با یک قدرت، به طور طبیعی به دوستی افراطی با قدرتِ مقابلش منجر میشود و این دوستی افراطی، هنگامی که به نقطۀ عدم امکانِ انتقاد یا مخالفت با سیاست و رفتار آن قدرت برسد، وابستگی سیاسی صورت عملی و عینی به خود میگیرد.
متأسفانه این راهی است که جمهوری اسلامی به دلیل خصومت فزایندهاش با آمریکا در آن گام گذاشته است و اگر این روند به سرعت کنترل و مهار نشود، وابستگی به روسیه و چین دیگر نه یک انتخاب ارادی بلکه ضرورتی از روی جبر و اضطرار خواهد بود. یک دولت وابسته و یا مشهور به وابستگی هم معمولاً به صورت هدفی مشروع برای هر نوع تهاجم نیروهای مخالفش در میآید و جای هیچ نوع دفاع اخلاقی از آن باقی نمیگذارد. خوشبختانه رئیس دولت و وزیر خارجه هر دو از "توسعه رابطه با همۀ کشورها و ایجاد توازن در سیاست خارجی کشور" سخن گفتهاند. این وعده طبعاً از طریق گرمتر شدن رابطه با اروپا و برقراری رابطهای عادی با آمریکا در کنار حفظ رابطۀ معقول و معتدل با چین و روسیه تحققپذیر است. بنابراین منتظر گامهای بعدی دولت در این مورد هستیم.
کد مطلب: 325861