رضا صادقیان
انعکاس برخی افکار نادرست، تحلیلهای اشتباه از وضعیت دیروز و امروز جامعه در رسانهها و دمین در تنور مرگ جریانهای سیاسی بیش از آنکه برآمده از شرایط سیاسی باشد، دمیدن در شیپور گشاد آرزوهای دست نیافتنی چهرهها است.
طی سالهای گذشته تا امروز بسیاری از چهرههای سیاسی به جای بررسی کارنامه خودشان و جریان سیاسی مطبوع، به نفی سایر جریانهای سیاسی همت کردهاند و گمان کردند نه تنها تحلیلهایشان درست است، بلکه با این تحلیل اشتباه سایرین را نه به راه خطا کشاندند. جستجو درباره کلیدواژه «مرگ اصلاحات» یکی از همان عبارتها و کلماتی است که مخاطب را با چشمانداز روشنی روبرو میکند.
به عنوان مثال؛ دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در تاریخ تیرماه سال جاری در مصاحبهی میگوید: «بنده ده سال پیش گفتم اصلاحات مُرد بسیاری به بنده حمله کردند. بنده هم گفتم این نظر من است نیازی به حمله کردن نیست. در واقع اصلاح طلبی جایگاهی ندارد».
موضوع مستند و به عبارتی صحیحتر کلیپهای یکی از روزنامهنگاران اصولگرا نیز همین بود، مرگ اصلاحات رقم خورده است و این مفهوم سیاسی به دلیل کنشگری ضعیف و ناتوانی آنان در بزنگاههای مهم سیاسی و حتی دست درازی به برخی مفاهیم و برهم زدن نظم معمول در بخشهای مختلف نهادها، اعلام شده است و تمام! تکرار چنین رویههایی از سوی برخی رسانهها، بیش از آنکه بازتاب شرایط سیاسی جامعه ایران امروز باشد، پردهبرداری از آمال و آرزوهای چهرههای رسانهای و سیاسی است، افرادی که دوست دارند به دلایل مختلف و شاید پروراندن کینههای گذشته خبر مرگ اعلام کنند، اما این همه حکایت بدون سانسور ضعف در تحلیل، فهم جامعه و تغییرات سیاسی است.
فارغ از تمام نقدهایی که به جریان اصلاحطلبی در ایران بوده و هست و راقم این سطور نیز در یادداشتهای مختلف به این مهم پرداخته است، اما سخن گفتن از مرگ یک جریان سیاسی برای خوشایندی سایر دوستان و رفقای سابق نه تنها دستاوردی ندارد، بلکه حاوی پیامهای دیگری است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.
اما طنز تلخ روزگار اینجاست که هنوز چندماهی از دمیدن در شیپور بد صدا مرگ اصلاحات نگذشته است که اتفاقات روزهای اخیر رخ داده است. حوادثی که باعث شده شماری قابل توجه از چهرههای سیاسی و افراد خردگرا به دنبال کشف پاسخ به چراییهای اعتراضات باشند. بیدلیل نیست که برخی از چهرههای اصولگرا به جای چسبیدن و لجاجت با برخی کلیدواژهها از مفهوم اصلاحات وام گرفتهاند و یا از حمکرانی نو سخن به میان آوردهاند. این همه یعنی نه تنها رویکردهای اصلاحی برای مانایی ساختار حکمرانی و کاهش تنشهای ساختار قدرت با مطالبات شهروندان از میان افکار سیاسیون نرفته است، بلکه با گذشت زمان مشخص شده اصلاح، اصلاحات و انتخاب رویکردهای اصلاحی و کم هزینه هیچ وقت در انحصار یک جریان خاص سیاسی نبوده و نیست و میتوان با انجام روشهای مبتنی بر سیاستگذاری خردگرا و دوری جستن از افکار مخرب به سوی اصلاح گام برداشت.
وقتی فردی با سابقه سیاسی مشخص و قابل توجه صرفا به دلیل خاطرات گذشته و یا آرزوهای آینده از مرگ جریان سیاسی رقیب سخن میگوید، وای به احوال برخی افراد جویای نام که با هزاران شعبده و دست یازیدن به صدها کلمه و عبارت بیمعنا گمان میکنند به فهم تصویر جامعه ایران امروز نائل آمدهاند و پافشاری عجیب و غیرقابل باور برای حقنه کردن همین تصویر اشتباه به تصمیمگیران کشور دارند!