رضا صادقیان
کنش و واکنشهای شکل گرفته در اقتصاد ایران از سوی دولتها و شهروندان را بدون در نظر گرفتن کلیدواژه تورم، امکان بازخوانی ندارد. براساس آمارهای موجود همیشه پای تورم در اقتصاد ایران نمایان بوده است.
این روزها به دلیل افزایش نرخ دلار و سکه، زمین و ملک، خودرو و سایر کالاهای مصرفی، رد پای ترسناک تورم برای مرتبهای دیگر در اقتصاد کشور رخ نشان داده است. دولتیها از بازگشت آرامش به بازارها میگویند و بازار مسیری دیگر را طی میکند، چرا که بازار براساس انتظارات تورمی عرضه و تقاضا رفتار میکند. رویکردی که در نهایت امر به دنبال سازگاری با تورم است.
بانک مرکزی ایران نرخ تورم از سال 1316 تا زمان حال را منتشر کرده است. براساس این اطلاعات به غیر از سالهای 1324 و 1325 که تورم ایران بیش از 11 درصد منفی بوده است که این مسئله خود به عوامل تاریخی از جمله تحرکات مخرب نیروهای نظامی روسیه در شمال کشور و کوک کردن ساز جدایی تبریز از ایران و عدم تحرک بازار ایران و از رونق افتادن کسب و کارها ارتباط مستقیم پیدا میکند، در تمام سالهای قبل و پس از آن اقتصاد ایران با مسئله تورم روبرو بوده است. با توجه به این اطلاعت متوجه میشویم که بالاترین نرخ تورم در سال 1320، 1321 و 1322 و در زمانه اشغال ایران و برهم خوردن نظم عمومی در کشور بوده است؛ سالهایی که نیروهای روسیه شمال کشور را به اشغال خود درآورند و نیروهای انگلیس جنوب کشور را تحت اختیار داشتند. طی این سه سال ایرانیان تورم بیش از 100 درصد را تجربه کردند. تعبیر چنین آماری حکایت از آن دارد که طی سه سال بخش کوچکی از شهروندان ایران 300 درصد با افزایش داراییهای ثابت، کالای سرمایهای و درآمد روبرو بودند و اکثریت همین جامعه به دلیل محدود بودن منابع درآمدی در مقایسه با سه سال قبلتر فقیر و ندارتر شدهاند.
طی سالهای 1357 تا زمان حال و برخلاف باور عمومی کمترین نرخ تورم در طول سالهای 1376 تا 1384 اتفاق افتاده است. جمع تورم سالیانه نشان میدهد در مقایسه با سایر دولتها شهروندان ایران تورم کمتری را تجربه کردهاند. آمارهای بانک مرکزی گواه آن است که حتی سیاستگذاری با رویکرد توزیع برخی کالاهای مصرفی از سوی دولت به صورت کوپنی در زمانه جنگ تحمیلی، تورم بیشتری را در مقایسه با دولت اول و دوم محمد خاتمی نصیب ایران کرده است. مقایسه دو دوره از این جهت مهم است که حتی در زمانی که کشور با بحرانهای خارجی روبرو بوده است، تورم در اقتصاد کشور به دلیل تنگناهای مالی و برهم خوردن نظام عرضه و تقاضا همچنان با قوت در اقتصاد کشور نقش اساسی را داشته است.
در میان دولتهای برآمده پس از انقلاب اسلامی و تا سال جاری همچنان بالاترین نرخ تورم مربوط به دولت دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی و 49 درصد بود؛ حداقل در این مورد خاص میتوان گفت که رسانههای نزدیک به اصولگرایان به تکرار درباره نرخ تورم خانمانسوز دولت دوم مرحوم هاشمی سخنها گفتند، حتی آن دولت را با عناوین مختلف نواختند، چرا که جامعه را فقیرتر از سابق کرده بود؛ اما در حال حاضر آمارها از تورم 53 درصدی سال 1401 میگویند و مخالفان دیروز تورم ترجیح دادهاند سکوت کنند و دائم از سقوط قیمتها و ترکیدن حباب بگویند.
بیشک حضور دنبالهدار تورم در زندگی ایرانیان به ترتیبی بوده که مسئله تورم از حالت مفهوم اقتصادی، رفتار اقتصادی دولتها در بازههای زمانی و تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی در زمانهای مشخص به دلیل افزایش یا کاهش آن به زیست روزمره تغییر یافته است.
به عبارتی، تورم همیشه در تاروپود زیست شهروندان ایرانی حضور چشمگیر و غیرقابل کتمان داشته است. با توجه به آمارهای موجود تورم در برخی سالها کاهش یافته است، اما در مقایسه با سالهای قبل باز هم نقش تورم در زندگی مردم دارای نقش بیواسطه بوده و باعث شده قدرت خرید آنان در مقایسه با سالهای قبلتر کاهش پیدا کند. بخش گستردهای از ذهنیت شکل گرفته در میان ایرانیان درباره مقایسه قیمت سال قبل، سالهای گذشته و بازگشت ذهنی به دهه قبل و قبلتر دقیقا به واسطه حضور تورم در زندگی آنان است.
بنابراین؛ رفتار اقتصادی بسیاری از شهروندان ایران با توجه به حضور پیدرپی تورم قابل ارزیابی است، به این نیز میتوان افزود که بخشی از سیاست اقتصادی دولتها به گونهای بوده که شهروند ایرانی را به سوی مقابله با تورم و حفظ ارزش داراییها سوق بدهد. به عنوان مثال و در هر کدام از دولتها مسئولان امر درباره ارزان شدن دلار و کاهش نرخ تورم سخنرانیها و وعدههای پرشمار دادهاند. اما در عمل این مهم تحقق پیدا نکرده است و خود دولت به دلیل اجرای سیاستهایی که به افزایش نقدینگی منجر شده متهم اول و آخر بوده است. از همینرو دولت بخشی از پازل افزایش تورم به شمار آمده است.
شهروندانی که در گذشته و برای حفظ ارزش داراییهای نقدیشان به خرید طلا، نقره و حتی ظروف مسی روی میآوردند و در 4 دهه گذشته به سوی خرید زمین، ملک، خودرو، طلا، دلار و حتی پول برخی کشورهای دیگر مانند دینار، درهم، لیر و... اقدام کردهاند. در ادامه چنین شیوه زندگی، تعریف کارکرد اصلی برخی کالاها در کشور به مرور زمان تغییر یافته است. کالاهایی مانند خودرو که برای جابجایی و حمل و نقل کاربرد دارد، در زندگی ایرانیان بعضا به وسیلهای تغییر یافته که میبایست آن را خرید در انبار و مکانی نگاهداری کرد تا ارزش آن بیشتر از امروز شود. اتفاقی که برای بازار خانه در ایران افتاده دقیقا به همین ترتیب است. به دلیل تورم در اقتصاد ایران؛ خانه، کاشانه، ملک، سرپناه به کالای سرمایهای تغییر یافته است. اینکه برخی از صاحبان خانه و مسکن پس از مدتی به دنبال کشف قیمت خانهای که در آن ساکن هستند میروند، به مسئله تورم ارتباط پیدا میکند.
مهمترین نکته درباره تورم را میتوان با واژه «عادتواره تورم» در زندگی ایرانیان صورتبندی کرد. بازار ایران به دلیل تورم، همیشه کالایی را خریداری کرده و پس از مدتی با افزایش قیمتها آن را به فروش گذاشته است، در اینجا کسب سود با تورم همراه شده است و این همه برای اقتصادی که سودای شکوفایی و رسیدن به توسعهای پایدار را دارد، مسیر توسعه را بسیار دشوار ساخته است.