درباره نوسازی حکمرانی
1 بهمن 1401 ساعت 11:30
رضا صادقیان
نظامهای متفاوت حکمرانی در جهان براساس حقوق اساسی، سیاستگذاری، رویکرد و شیوههای پیادهسازی قدرت در سپهر عمومی شناخته و از سوی شهروندان به عنوان واپسین حاملان قدرت ارزیابی و مورد پذیریش واقع میشوند.
چندی قبل و پس از بروز اعتراضهای خیابانی ریاست مجلس شورای اسلامی از کلیدواژه «حکمرانی نو» استفاده و شرط اجرایی شدن چنین سیاستی را بازگشت آرامش و استقرار امنیت در جامعه عنوان کردند، عبارتی که از سوی شماری از فعالان و جریانهای سیاسی و حتی بخشهای از ساختار قدرت سیاسی و نظامی مورد استقبال قرار گرفت. روز گذشته و در ادامه همان مباحث گذشته رئیس مجلس گفته است: درحال ایجاد اجماع برای تصمیمگیریهای لازم برای نوسازی نظام حکمرانی هستیم.
به نظر میرسد همچنان تصویری روشن و مشخصی از مفهوم حکمرانی نو نزد گوینده آن وجود نداشته باشد. چرا که ریاست مجلس از کلیدواژه و به عبارت دقیقتر از مفهوم کلانی در حوزه قدرت و جامعه سخن میگوید که بایستها و نبایستهای گزاره فوق در هالهای از ابهام قرار دارد. مهمترین نکته درباره این موضوع صورتبندی چنین مفهومی برای صاحب نظران، کارشناسان، متخصصان امر در حوزههای اقتصاد، سیاست، جامعه و فرهنگ است. حداقل آنکه تا این لحظه یادداشت، گفتگو و اثر مکتوب کارشناسی درباره این مبحث مهم ارایه نشده است. مسئله ورود به حکمرانی و اصلاح شیوههایی که تا کنون با رویکردهای دیگری در بخشهای مرتبط با ساختار قدرت قضایی، قانونی و اجرایی صورت میگرفته و نقطه کانونی آن قدرت بوده و خواهد بود، صرفا با گفتن و تکرار کلیدواژه و ارایه تصویری ابهامگونه هیچ وقت نزد مخاطبان اصلی که همان مردم باشند مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. دیگر آنکه، نه تنها تصویر آینده را نزد مخاطبان ترمیم میکند، بلکه به ابهامزایی دامن میزند.
به عنوان مثال؛ آیا منظور از حکمرانی نو تغییر و اصلاح بخشهایی از ساختار سیاسی و گام برداشتن به سوی نظام پارلمانی به جای نظام ریاستی است؟ آیا در چنین تغییری جایگاه افراد به مثابه چهرههای بانفوذ در ساختار سیاست حفظ میشود و یا احزاب به عنوان بازوهای پرورش دهنده نخبگان سیاسی از اهمیت برخوردار میشوند؟ دال مرکزی گفتمان حکمرانی نو چیست؟ آیا به صورت مشخص حکمرانی نو مدعی ارایه گفتمانی جدید در ساختار سیاسی است و یا آنکه با تکیه بر اینگونه کلیدواژهها و عبارتهای مشابه به دنبال کسب قدرت در بخشهای دیگر ساختار سیاسی است؟
چنانچه حکمرانی نو از سوی کنشگران سیاسی و صاحبان قدرت به مثابه یک عبارت و کلیدواژه جدید و جذاب برای اقناع مخاطبان در بازه زمانی کوتاه مدت مدنظر باشد، لاجرم و به دلیل آنکه کلیت آن با فروکاست معنای مفاهیم اصلی واقع شده است چندی بعد به تاریخچه گفتارهای بلند، پر تکرار و فراموش شده در میان صاحبان قدرت، کنشگران اجتماعی و رسانهها تبدیل خواهد شد. برخلاف مفاهیم، عمر واژگان متولد شده از سوی قدرتمداران همچون عبارتهایی که طی سه دهه گذشته از سوی مدیران ارشد اجرایی مورد استفاده واقع شده است مانند: مهرورزی، دولت عدالتمحور، خیزش خدمت، خدمت ماندگار، صدای مردم و... چندان طولانی نیست، چرا که معمولا دستخوش فروکاست و عدم اجماع سایر حلقههای قدرت و چهرههای بانفوذ میشوند و پس از پایان عمر دولت سراغ آنها را تنها در آرشیو نشریات میتوان جست. این مدعا درباره واژگان و تصویر پردازیهایی که در شرایط اضطرار خلق شده باشند، بیش از کلمات و گفتمانهای دیگر صدق میکند.
سخن پایانی؛ امکان استفاده و بهرهجویی از عبارتهایی که منجر به تغییر ملموس در ساختار قدرت نشود و از سوی حاملان سیاست که همان شهروندان باشد لمس نگردد، پس از چند صباحی عبارت جذاب امروز خالی از معنا شده و حتی از سوی مبلغان مورد بیمهری و کم توجهی قرار خواهد گرفت. چرا که کلیدواژه، مفهوم و کارکردهای مرتبط با آن زمانی با استقبال روبرو میشوند که تاثیر آن در زیست روزمره شهروندان تحقق پیدا کند.
کد مطلب: 382412