رضا صادقیان
عیار واقعی دولت پس از تکیه زدن دولتمردان به کرسیهای دولت سیزدهم عیانتر از همیشه شد و اکنون با پرسشهای جدی از سوی مدافعان نه چندان سابق آن روبروست. دولتمردان جدید، برخلاف تمام ادعاها و حرف درمانی که از طلوع صبح تا شامگاه به آن خو گرفته و باور داشتند میتوانند مانند گذشته نقش سیاسیون همیشه منتقد و کاربلد را بازی کنند، اما این بار ناچار هستند در قبال کارها و تصمیمهایشان به افکار عمومی پاسخگو باشند. پاسخ گفتن درباره تعلل در تصمیمگیری و دلهره از تبعات تصمیمگیریهای سیاسی مانند آنچه در ماجرای برجام از سوی وزارت امور خارجه و تیم مذاکره کننده شاهد بودیم و همه دولت تمام قد منتظر رسیدن فصل سرما و یخبندان در اروپا ماندند، برای تمامیت کشور هزینهساز بوده است. دولت براساس کدام تحلیل خیالی به آمدن زمستان سرد دلخوش کرد؟
براساس کدامین نگرش اشتباه گمان کردند امکان کشف چرخ در مذاکرات برجام بر آنان فراهم خواهد آمد؟ چرا فکر کردند افسار بازار دست مدیران اقتصادی دولت است؟ وضعیت امروز بیان کننده آن است که دولت کم جان شده، حتی برکناری برخی چهرههای کم تجربه در دولت مانند وزیر سابق رفاه و ریاست بانک مرکزی خون تازهای به رگهای کمرمق دولت وارد نکرد.
دولت سیزدهم نه تنها کارنامه قابل دفاعی برای خود برجای نگذاشته است، بلکه امکان جدل با منتقدان دولت را برای دوستان دیروز و مدافعان سابق را در میان رسانهها و شبکههای اجتماعی بسیار سخت و ممتنع کرده است. سکوت ناگذیر دوستان دولت در همین چارچوب معنا میدهد. به راستی دفاع از نرخ دلار 49 هزار تومانی بسیار دشوار است، حتی اگر با تمام قدرت چشمان خودمان را نسبت به حقایق مسلم بازار و اقتصاد بسته نگاه داریم، باز هم امکان بازی در نقش وکیل مدافع دولت سیزدهم بسیار طاقت سوز خواهد بود. طی چند ماه گذشته کدام اقتصاددان از کارنامه دولت دفاع کرده است؟ کدامین کارشناس اقتصادی کارنامه دولت را مثبت ارزیابی کرده است؟ و...
در این مدت و پس از بروز عدم تعادل در بازار ارز و حاکم شدن نوسانهای دنبالهدار در اقتصاد و نامعلوم شدن آینده اقتصاد خانوارهای ایرانی، طرفداران دیروز دولت به ناچار مهر سکوت بر لب زدهاند و راهی جزء سکوت تا اطلاعثانوی ندارند. آنان باورشان بود که دولت سیزدهم موفق به ساخت یک میلیون مسکن در سال میشود، به این نتیجه رسیدند که با آمدن ابراهیم رئیسی بازار خودرو به سامان میشود، گمان داشتند بدون برجام میتوان سرمایههای خارجی را جذب کرد و به کسب و کارهای کلان رونق و جان دورباره بخشید، گویی برایشان مسلم بود حضور و بودن شخص حسن روحانی و برخی چهرههای دولت سابق برای تمام کشور زیان محض است و با هنگامه خروج برجامیها مانند ظریف و عراقچی ریل امتیازگیری از غرب در کمترین زمان توسط تیم جدید احداث خواهد شد. حداقل آنکه کارنامه دولت تا این لحظه گواه چنین ادعاهایی نیست.
دولت سیزدهم در حال مقایسه با وعدههای خودش است و رقیبی به غیر از مدیران بر سر کار آمده در همین دولت نداشته است. رقابتی در بخشهای مختلف دولت به دلیل یکدستی ساختار قدرت در میان نبوده است، بلکه دولتمردان دقیقا براساس گفتارها، وعدههای پرشمار و امیدهایی سنجیده میشوند که سال گذشته با شدت و امیدهای بسیار به مردم گفته بودند.
برای اثبات گزاره فوق به نتایج نظرسنجی مهرماه 1400 نگاه کنیم. نظرسنجی که حکایت از جوانههای امید در میان مردم برای انجام برخی تغییرات در سال گذشته را دارد، اما دولت نیز با پیشه کردن برخی سیاستهای غلط از جمله استفاده از مدیران بدون تجربه کاشت امیدهای دست نیافتنی، امید دیروز را به ناامیدی و یاس تبدیل کرد. در نظرسنجی ایسپا از شهروندان سوال شد: «فکر میکنید این دولت در مقایسه با دولت قبلی چگونه عمل خواهد کرد؟» ۵۳.۲٪ معتقدند دولت آقای رئیسی در مقایسه با دولت قبلی بهتر و ۹.۶٪ گفتهاند بدتر عمل خواهد کرد. ۲۱٪ معتقدند فرقی نخواهد کرد. همچنین ۱۵٪ در این خصوص اظهار بیاطلاعی کردهاند و ۱.۱٪ نیز پاسخ ندادهاند. از شهروندان پرسیده شد: «به نظر شما کابینه آقای رئیسی توانمندی لازم برای مدیریت امور کشور را دارد؟»
۵۷.۶ درصد معتقدند کابینه آقای رئیسی توانمندی لازم برای مدیریت امور کشور را دارد و در مقابل ۱۸.۸٪ گفتهاند توانمندی لازم را ندارد. ۲۳.۶٪ افراد در این زمینه اظهار بیاطلاعی کرده یا به سوال پاسخ ندادهاند. در پاسخ به سوال «به نظر شما آقای رئیسی تا چه اندازه بین مردم محبوبیت دارد؟» ۵۱.۱ درصد مردم محبوبیت آقای رئیسی در جامعه را زیاد، ۲۲.۲٪ کم و ۱۶.۳٪ متوسط میدانند. ۱۰.۳٪ نیز دراین زمینه اظهار بیاطلاعی کرده و به سوال پاسخ ندادند. اطلاعات استخراج شده از همین نظرسنجی نشان میدهد به نسبت مشارکت شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری، شهروندان همچنان امید به انجام برخی تغییرات و اصلاح رویهها را داشتهاند، به نظر میرسد انجام نظرسنجی جدید حکایت بسیار متفاوتی از نگاه شهروندان به جایگاه آقای رئیسی و دولتمردان دولت سیزدهم را ترسیم کند؛ تردیدی نیست که نمایش نرخ 30 میلیونی برای سکه و 49 هزار تومان برای دلار در تابلوهای صرافی، امیدهای کوچک و بزرگ را به نومیدی، حرمان و یاس میکشاند.