چرا اصول دین را رها کرده و تمسک به فروعات کردهایم؟
21 ارديبهشت 1402 ساعت 12:47
✍️ محمدتقی فاضلمیبدی
معروف است که مرحوم امام خمینی در موردی، حکم سنگسار را متوقف کردند، چون در این روزگار وهن به اسلام تلقی میشد. و از نگاه عقلا نیز مذموم شمرده میشود. آیا حکم اعدام برای کسی که میگویند به مقدسات توهین کرده است، وهن به دین تلقی نمیشود؟ آیا این اعدامهای پی در پی بر خلاف مصلحت نظام نیست؟ چرا باید جمهوری اسلامی جزو کشورهایی تلقی شود که رقم بالای اعدام را دارند؟ در حوزه ها آموختهایم که فقیهان براساس روایات متواتر، در فتاوای خود، کمال احتیاط را در دماء و نفوس و اجرای حدود داشته اند. قاعده” درأ” که به معنای دفع است، از قواعد مهم در مجازاتهای اسلامی است.یعنی هر جا که اندک شک و شبههای در اجرای حدود، بویژه اعدام و قصاص پیش آید، اجرای حکم در آنجا متوقف می شود.
امام علی به مالک می فرماید:
واقبل العذر، وادرأ الحدودبالشبهات،پذیرای عذر خطاکاران باش،واجرای حدود را با وجود شیهه، متوقف ساز. گیرم کسی توهین به مقدسات کرده باشد، مگر حکم اعدام در مورد چنین فردی اجماعی واتفاقی است، و همه فقیهان در آن اتفاق نظر دارند؟ آیا در اعدام مرتد همه فقیهان نظر یکسانی را دارند؟ هستند فقیهانی که در این گونه مسائل علاوه بر اختلاف نظر، دست کم اجرای چنین احکامی را در زمان غیبت جایز نمیدانند. فقیه نامدار شیعی مرحوم محقق در شرایع اجرای حدود را تنهادر اختیار امام معصوم و یا منصوب خاص امام میداند. بعدا میگوید: قیل یجوز للفقهاء العارفین اقامة الحدود فی حال الغیبة . یعنی: گفته میشود برای فقهای آشنا به احکام، اجرای حدود جایز است. می دانیم که در ادبیات فقهی قول ضعیف را به “ قیل’ تعبیر می کنند. قضات محترمی که حکم اعدام صادر میکنند، میپرسم، آیا اختلاف در فتوای اعدام در این گونه موضوعات و یا اختلاف در اجرای حد در زمان غیبت، شک و شبهه ایجاد نمیکند؟ در این جا قاعده” درأ” جاری نیست؟ از همه مهمنر این که اجرای حد در زمانی اجرا میشود، که سایر احکام اسلامی نیز اجراشود(سیداحمد خوانساری در جامع المدارک). آیا عدالت اجتماعی که نص قرآن و سیره حکومت امام علی است، تحقق یافته است؟ آیا در جامعهای که گرفتار تورم ۵۰ درصداست و گرانیها و مشکلات اقتصادی کمر مردم را دوتا کرده است، و فساد اقتصاد ی غالب نهادهای حساس را گرفته می توان انتظار داشت که سایر احکام اجرا شود؟ نمیتوان روح دین را در جامعه از بین برد و انتظار داشت تا مناسک و احکام آن اجرا شود؟
امام علی می فرماید: العدل حیاة الاحکام. عدالت روح احکام است. همین مشکل در مسئله حجاب نیز وجود دارد. چرا ما اصول واساس دین را رها کرده وتمسک به فروعات کردهایم؟ گفته های بزرگانی چون: طالقانی، مطهری و بهشتی که در باره آزادی فکر و عقیده در اوایل انقلاب گفتهاند، و در کتابها موجود است، چرا باید در این روزگار نادیده انگاشت؟ میدانیم که درفلسفه مجازاتها، هدف کاهش جرم در جامعه هست. آیا با اعدامها، فیالمثل در مواد مخدر، چه میزان جرم را در جامعه کاهش داده ایم؟ در نظام سیاسی و اجتماعی، حاکمان مامور به اخذ نتیجه هستد و نه مامور به ادای تکلیف.
چه زیبا گفت سعدی:
مکن تا توانی دل خلق ریش/
وگر میکنی میکنی بیخ خویش/
رعیت نشاید به بیداد کشت/
که مر سلطنت را پناهند و پشت/
آمار بالای اعدام و معنای آن
✍️ احمد زیدآبادی
وقتی به هر دلیلی آمار اعدامهای جرایم عادی در یک کشور برای سالیان پی در پی بالا باشد چه معنایی میدهد؟
معنایش این است که: جامعه بد اداره میشود. حکومت قدرت کنترل و مهار انواع بزه را از راههای مرسوم و کم هزینه ندارد. در آن جامعه اعدام هم بازدارنده نیست و تشدید کننده است. بنابراین اعدام نه به قصد بهبود وضع بلکه با هدف انتقامجویی صورت میگیرد. انتقامجویی دولتی سبب احساس بیقدرتی جامعه و افسردگی و نومیدی آن میشود و صدها مفسده به دنبال میآورد.
تمام دستگاههای حاکم باید پاسخ دهند که چرا در این کشور آمار اعدام این همه بالاست؟ چرا اعدام بازدارنده نیست؟ وقتی بازدارنده نیست، چرا بر دامنه و شدت آن افزوده میشود؟ کارکرد حکومت نابودی ریشههای جرمخیزی است نه جبرانِ ناتوانی خود در این مورد از طریق اعدام لاینقطع شهروندان!
کد مطلب: 403163