از جایی به جای دیگر
24 خرداد 1402 ساعت 8:04
رضا صادقیان
سال گذشته محسن رضایی از کمیسیون اقتصادی دولت سیزدهم برکنار شد، روز گذشته استعفای او توسط ریاست جمهور پذیرفته و در حکم جدیدی وی به سمت «رئیس دبیرخانه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا منصوب» شد. لازم است درباره استعفا و جایگاه جدید رضایی چند نکتهای بیان شود.
اول: مشخص نیست براساس کدامین برداشت از کارنامه گذشته و مرتبط با حوزه اقتصاد محسن رضایی در سه پرده سورئال وی ابتدا از ساختار سیاستگذاری اقتصادی دولت توسط معاون اول رئیس جمهور برکنار می شود. در گام بعدی استعفای وی پذیرفته و در مرحله بعد در سمت جدید مشغول به فعالیت میشود. گویا هیچ راهی به غیر از جابجایی برخی چهرهها در ساختار دولت و استفاده دوباره افراد با عنوانهای مختلف نیست. جابجایی افرادی که کارنامه و افکار مشخصی در حوزه اقتصادی دارند خروجی به غیر از بازتابانیدن همان فکرها را نمیتوانند ایجاد کنند و بنابراین نه تنها افزودهای مناسب برای دولت فراهم نمیآورند، بلکه باعث هدر رفت منابع خواهند شد. به عنوان مثال؛ دیدگاههای آقای رضایی درباره تقسیم مناطق اقتصادی کشور، ارتقاء جایگاه پول ملی در خاورمیانه، توانمند شدن بنیانهای اقتصادی و... در سایتهای خبری موجود است، از همینرو پرسش اینجاست کدامین یک از این ایدهها براساس منابع کشور قابل پیادهسازی بوده است و چنانچه این افکار با واقعیتهای ملموس فاصلهای بسیار و نزدیک به شوخی داشته چرا ایشان در ساختار دولت پذیرفته، برکنار، استعفا و دوباره به کارگیری میشود؟
دوم: رفتن، آمدن، استعفا، کنارهگیری، برکناری و جدا شدن چهرههای همیشه مدیر از ساختار نهاد دولت زمانی معنای واقعی به خود میگیرد که ناظران با چهرهای جدید، کارآمدتر و تاثیرگذارتر در همان حوزه فعالیت روبرو باشند، مهمتر آنکه این تغییرات در زندگی شهروندان تاثیر مستقیم و قابل سنجش داشته باشد، در غیر اینصورت انتصاب افراد غیرکارآمد و با کارنامه مشخص در سخنپردازی و ادعاهای تکراری به غیر از اتلاف منابع و بروز اختلافهای غیرقابل حل در ساختار سیاستگذاری و تصمیمگیری دولت همراه با دستاوری نخواهد بود. به عنوان مثال و با توجه به وضعیت موجود و در نظر گرفتن تحریمهای بینالمللی در حوزه روابط خارجی، بانکی و سیاستگذاری کارنامه ریاست فعلی بانک مرکزی در مقایسه با مدیریت سابق این نهاد پولی قابل دفاعتر است، اما پرسش اینجاست که حضور فردی مانند رضایی، عبدالملکی، استاندار سابق تهران، سخنگوی دولت و... در ساختار دولت کدامین تاثیر مثبت و قابل دفاع را برای سایر دولتمردان فراهم کرده است؟ به غیر از آنکه در پس پرده سیاست خبرهایی بوده و هست که ناظران با چشم مسلم امکان دیدن آن را ندارند!
سوم: نه تنها دولت سیزدهم، بلکه سایر دولتها نمیتوانند کلکسیونی از مدعیان کسب صندلی ریاست جمهوری را گرد هم جمع کنند و در نهایت ضعیفترین خروجی را به بهانههای مختلف به مردم ارایه نمایند. آنچه از شرایط امروز مدیریت ملک و ملت توسط دولتیها به تصویر کشیده شده است، چیزی جزء این را به فهم مخاطب در نمیآورد. وجود افرادی مانند قاضیزاده هاشمی، ضرغامی، محسن رضایی، مخبر و... در دولت سیزدهم باعث بروز اختلاف و جابجاییهای بدون دستاورد برای نهاد اجرایی کشور شده است. کنار هم قرار گرفتن همین موارد خرد و کلان چیزی به غیر از ناکارآمدی، کاهش سرمایه اجتماعی و افول جایگاه نهاد دولت را در چشم شهروندان به دنبال نخواهد داشت.
کد مطلب: 409748