اینجا اسطوره ها و ارزشی ندارند!
19 تير 1402 ساعت 19:16
علی سبزمیدانی
شاید رضا درویش در موضوع قرارداد علیرضا بیرانوند، رفتار مناسبی به عنوان یک مدیرعامل از خود نشان داده باشد اما...
جدایی کمال کامیابینیا از باشگاه پرسپولیس به معنای پایان کار یکی دیگر از چهرههای مهم فوتبال ایران در دهههای اخیر است که به عنوان نسل برانکو شناخته میشوند؛ بازیکنانی که در سال دوم حضور سرمربی پرسپولیس به جمع سرخها منتقل شدند و در این دوران تمام افتخارات ممکن را کسی کردند و دو بار تا نزدیکی بزرگترین اتفاق ممکن، قهرمانی آسیا، هم پیش رفتند. کمال کامیابینیا، هافبک دفاعی سرخپوشان، یکی از بازیکنان ممتاز تیم برانکو محسوب میشود؛ بازیکنی که از نفت تهران به پرسپولیس منتقل شد و خیلی زود جای خود را در سیستم دایاموند برانکو پیدا کرد. هافبکی جنگنده، تکلزن، پرنفس در رأس عقب لوزی پرسپولیس که با وجود دوری از گلزنی، خیلی زود بدل به چهره محبوب هواداران پرسپولیس شد.
رکوردهای کامیابینیا در مدت حضورش در پرسپولیس خیرهکننده است؛ او شش جام قهرمانی لیگ را بالای سر برده و دو بار با پرسپولیس پای سکوی نایب قهرمانی اشک ریخته است، در حالی که در مرتبه اول تیمش با امتیاز مساوی و تنها با تفاضل گل ضعیفتر جام را از دست داده است. او همچنین با پرسپولیس توانسته دو بار دبل کند و با جامهای دیگری که با عنوان سوپرجام به دست آورده، تعداد عناوینش به 13 خواهد رسید که این مسئله او را در جمع چهرههایی قرار میدهد که شاید رکوردشان هرگز در پرسپولیس دست نخورد.
کامیابینیا همچنین در مدت حضور در پرسپولیس، چالشی بزرگ با سلامتی خود داشته و در یکی از تمرینها در استخر، دچار شکستگی از ناحیه کتف شده که در سالیان طولانی باعث عذابش بوده است، اما به واسطه نیاز تیم، او جراحی کتفش را بارها به تعویق انداخته تا بارها در کنار زمین شاهد جا انداختن کتف مصدومش باشیم. در این شرایط و با این تاریخ، کامیابینیا امسال در جمع بازیکنانی قرار گرفت که یحیی نگاهی به ادامه همکاری با آنها ندارد. پیش از این سیامک نعمتی بود که از بازیکنان پرسپولیس خداحافظی کرد و حالا کمال کامیابینیا که برای اولین بار بعد از 9 فصل تمرینات پیش فصل خود را در ورزشگاه شهید کاظمی آغاز نمیکند که این به خودی خود یک درد بزرگ برای یک بازیکن فوتبال است، حتی اگر عضو تیم پرطرفداری مثل پرسپولیس نباشد.
حال اگر شما بازیکن پرسپولیس باشید که ارتباط عمیقی با فضای هواداری و جو خاص خود را دارد، یقینا این جدایی دشوارتر و جانکاه نیز خواهد بود؛ بنابراین در همه جای دنیا سعی میکنند برای جدایی بازیکنانی با این کیفیت و با این تاثیرات کلیدی، مراسمی درخور برگزار کنند. آخرین نمونه، کریم بنزما، ستاره فرانسوی رئال مادرید که پس از تصمیمش برای جدایی از رئال و حضورش در الاتحاد، در یک مراسم فوقالعاده به سمت در خروجی باشگاه بدرقه شد؛ در حالی که جامهای به ارمغان آمده در دوران او، توپهای طلایی و سایر افتخارات در مقابلش به نمایش گذاشته تا همه بدانند او با چه میراثی این باشگاه را ترک میکند.
این یک رسم معمول در بسیاری از باشگاههای جهان است و جدایی یک بازیکن باتجربه و پا به سن گذاشته، با احتراماتی ویژه انجام خواهد گرفت تا همه بدانند، این روش یک باشگاه در تکریم نیروی انسای ماهر خود است؛ بازیکنانی که شاید جانشینهایشان حتی کیفیت بالاتری از خود به نمایش بگذارند، اما وقتی به نفرات قبلی نگاه میکنند، دلشان قرص میشود که اینجا همواره خانه آنها خواهد بود و بنابراین در آینده به انگیزه و تلاش بیشتری به میدان خواهد رفت. این نگاه را مقایسه کنید با آنچه که درباره کامیابینیا اتفاق افتاده است؛ عدم دعوت به تمرین، انتشار خبر از سوی رسانهها و سپس تایید این مسئله به صورت ضمنی از سوی مدیرعامل در حالی که باشگاه تصمیم خود را برای جدایی این بازیکن گرفته و در حالی که او همچنان یک سال با پرسپولیس قرارداد دارد اما نامه فسخ نیز به او داده نمیشود.
این موضوع را در کنار نحوه اعلام جدایی کریم باقری از پرسپولیس بگذارید؛ جایی که رضا درویش با آن لحن خاص میگوید:اگر قرار باشد به همه کاپیتانهای پرسپولیس روی نیمکت جا بدهیم، باید سالی ۳۰ صندلی برای آنها کنار گذاشته بشود؛ در حالی که کریم و کمال، تاریخ مسلم و پرافتخار پرسپولیس هستند و جایگاهی که به عنوان مدیرعامل، امروز ارزش پیدا کرده، قطعا مدیون زحمات آنها به عنوان چهرههای شاخص این باشگاه در تاریخ است. این انتظار قطعا زیادی و اضافی نیست. باشگاه پرسپولیس وظیفه دارد از قدیمیهای خود به بهترین شکل تقدیر کرده و در صورت جدایی (فنی یا غیرفنی)، آنها را با تقدیر و دلِ خوش به سمت آینده بدرقه کند. این خوش اخلاقی است و متناسب با تصویر ذهنی ما از باشگاهی مثل پرسپولیس که باید آدمهای مناسب، مدیریتش را بر عهده داشته باشند؛ آدمهایی که به این چیزها اهمیت میدهند.
کد مطلب: 415137