رضا صادقیان
ریشههای واسطهگری، دلالی، حقالعملکاری و کارچاق کنی به دلیل فراهم کردن زمینههای انجام فعالیت اقتصادی در فضای غبارآلود از جمله مخفی نگاه داشتن میزان درآمد، در اقتصاد ایران از سابقهای طولانی برخوردار است.
براساس آمارهای منتشر شده بیش از 180 هزار بنگاه معاملات املاک در سراسر کشور مشغول فعالیت هستند، از این تعداد فقط در شهر تهران 11 هزار بنگاه ملک و در شهر اصفهان بیش از 5200 بنگاه املاک مشغول فعالیت هستند. در صورتی که عدد 180 هزار بنگاه خانه را درست بدانیم و جمعیت کشور را 85 میلیون نفر محاسبه کنیم، به ازای هر 472 نفر یک بنگاه املاک وجود دارد.
برخلاف برخی دیدگاههای اقتصادی که صرفا با نگرش روزنامهنویسی در عرصه عمومی بیان میشوند، تجربه اقتصاد کشور طی 5 دهه گذشته حکایت از آن دارد که نه تنها دلالها، بورسیهای ملک و خودرو و واسطهگران ارزش افزودهای برای کالاها و خدمات ارایه شد ایجاد نکردهاند، بلکه در راستای کسب سود بیشتر و بدون در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، در روز روشن سیاه را سفید و سفید را سیاه نشان میدهند. دلالها براساس شرایطی که میتوانند داراییهایشان را مخفی نگاه دارند به آسانی ثروتمند میشوند، مال دیگران را ارزان و یا گران به فروش میگذارند، در بزنگاههایی که نظم عرضه و تقاضا برهم خورده است نرخگذاری میکنند و گاهی سمت فروشند و گاه طرف خریدار میغلتند و این همه بخش گستردهای از اقتصاد کشورمان است.
آمار فعالیت 180 هزار واحد بنگاه املاک برای وحشت کردن از بازار خرید، فروش، رهن و اجاره کفایت میکند. نکته مهمتر؛ این آمار صرفا به همین عدد حیرتانگیز خلاصه نمیشود. این گزاره براساس تجربه افرادی که اقدام به خرید و فروش خانه کردهاند بیان میشود؛ در کنار فعالیت اکثر بنگاههای املاک همیشه پای چند بورسی ملک نیز در میان است. افرادی که در بزنگاههای مهم اقدام به خرید، فروش، معاوضه و بازسازی جزئی یک ساختمان میکنند و به سادگی در یک معامله بیش از درآمد سالیانه یک کارمند را صاحب میشوند. در نظر داشته باشید که چنین افرادی هیچ وقت مالیات نمیدهند، رد پای آنان در اقتصاد شفاف مشخص نیست و مهمتر آنکه تاثیر آنان در برهم خوردن نظم بازار ملک و زمین به دلیل استفاده از روشهای پنهانی حتی برای کارشناسان اقتصادی، بانکی و مالیاتی نمایان نیست. افرادی که یک خانه را خرید و فروش میکنند، سود میبرند اما یک ریال در حساب بانکی آنها خارج و وارد نمیشود!
رشد قارچگونه و غولواره دلالی در اقتصاد ایران به بنیانهای ارتباط پیدا میکند که حداقل طی نیم قرن اخیر از سوی سیاستگذاران و صاحبان قدرت به بهانههای مختلف به حاشیه رانده شده است. در شرایطی که بتوان 10 هزار متر زمین و 1500 متر خانه را براساس کاغذ پارهای به اسم قولنامه تبادل کرد و تا سالها براساس همان قولنامه ملک را به شخصی دیگر واگذار نمود، امکان جلوگیری از فعالیت مخرب دلالها و واسطهگران در اقتصاد مهیا نخواهد شد.
نکته مهمتر؛ سیستم بانکی کشور عرصه را بر ریال تنگ و رقبای پول ملی را همچون طلا، سکه، ارزهای خارجی و کالاهای قابل مبادله در اقتصاد رها کرده است و اجرای اینگونه سیاستها همیشه به نفع دلالها و واسطهگران بوده است، کسانی که با توسل جستن به روشهای پنهان معاملات ملکی، خودرویی و زمین را انجام میدهند و از کنار تمام قوانین وضع شده و در حال اجرا توسط دولتهای وقت همچون نسیمی ویرانگر در اقتصاد ملی میگذرند.