لجبازی با منافع ملی
10 بهمن 1403 ساعت 19:36
رضا صادقیان
برای مرتبهی دیگر بحث و جدال درباره قرارداد کرسنت به رسانه کشیده و هر کدام از طرفین منازعه روایت خود را بدون بحث با دیگری برای مخاطبان بیان میکند.
اول: پرونده کرسنت در نگاه اول بسیار پیچیده به نظر میرسد، چرا که نام بسیاری از افراد به میان میآید و هر کدام دارای روایت اختصاصی از متن قرارداد کرسنت و رویدادهای بعد از انعقاد قرارداد است. روایتی که سایر مواضع و روایتها را به صورت کلی نقض میکند و آنقدر با صحبتهای مسئولان دیگر تفاوت دارد که مخاطب را برای ساعتها و پی بردن به حقیقت سردرگم میکند. به برخی از اسامی دقت کنیم؛ سید محمد خاتمی، بیژن زنگنه، سعید جلیلی، اکبر ترکان، محمود احمدینژاد، مهدی هاشمی، دیوان محاسبات کشور در زمان محمدرضا رحیمی، مرحوم علی کردان، دکتر پورجوادی، علیرضا زاکانی، مواضع آقای دولتآبادی و... آنچه از مطالعه این روایتها به فهم در میآید، درک نوعی لجبازی، لجاجت، در نظر نگرفتن منابع ملی در صورت عدم اجرای قرارداد و کشاندن یک بحث تخصصی که نیاز به دقت بالا دارد به عرصه عمومی! به عبارتی مشخصتر و پس از اعمال محدودیت از سوی شورای عالی امنیت ملی برای رسانهها و نپرداختن به این قرارداد، امکان غیرتخصصیتر شدن و سیاسی شدن موضوع بیش از گذشته برای طرفین نزاع مهیا شد.
در واقع امکان بحث و گفتگوی تخصصی و کشف راه حل برای جلوگیری از زیان ندیدن کشور به محاق رفت و فرصت لجبازی در سیاست دو دستی تقدیم طرفین نزاع در گعدههای سیاسی و مدیریتی شده است. آرشیو خبرگزاری ایرنا و ایسنا حکایت از آن دارد که در بازه زمانی سال 1384 به بعد با خبرهای انگشت شماری درباره قرارداد کرسنت روبرو هستیم.
دوم: به نظر میرسد مسئولان وقت و خصوصا کارگزاران دولت نهم و دهم فهم دقیقی از فرجام پروندههای حقوقی در عرصه بینالملل نداشتهاند یا گمان میکردند اینگونه شکایتها راه به جایی نخواهد برد و طرف قرارداد ناچار میشود دعوی خویش را از محاکم خارجی بستاند و راه مذاکره و خط میانبر را با شرکت نفت ایران دنبال کند. این چنین فهمی بسیار نزدیک به درک دولتمردان از تحریمهای بینالمللی در همان زمان است. نگرشی که تحریمهای بینالمللی را براساس برداشت نادرست و سراسر غلط از معادلات و اهرمهای فشار جهانی به هیچ گرفت، اما پس از مدتی به خوبی متوجه شد آن راه رفته و شلوغبازی نادرست سراسر خطا بوده و فرجامی جزء فقیرتر کردن مردم ایران را به همراه نداشته است. نتایج واقعی و بدون روتوش پرونده کرسنت پیش روی ماست. دو ساختمان متعلق به وزارت نفت ایران یکی در لندن و دیگری در هلند به دلیل رای دادگاه توقیف و در یک مزایده به فروش گذاشته شد. به نظر میرسد آن موضعگیری و ادامه لجاجت در این پرونده به خصوص، نتیجهای جزء خسارت برای منافع ملی کشورمان نداشته است. از نگاهی دیگر دشواره اصلی در ماجرا کرسنت آنجاست؛ وقتی تصویری نزدیک به واقعیتهای پیرامونی با برداشتهای ذهنی و دور از واقعیت به حاشیه رانده شود و بحث درباره یک قرارداد گازی به «خدمت» و «خیانت» و ادبیاتی سرشار از حق و باطل محض و افشاگری درباره فرزندان مدیران بیبصیرت تقلیل داشته شود، نتیجهای جز تحمیل ناخواسته زیان به منافع ملی را به همراه نخواهد داشت.
سوم: اینکه مخالفان عدم اجرای این قرارداد گازی چه فکری داشتند و یا قرار بود با فساد رخ داده در پرونده کرسنت مبارزه کنند و مدال ستیز با فساد سازمان یافته را به گردن خویش بیاویزند و مدعی بودن در بستن قرارداد کرسنت «پرداخت رشوه» از سوی دلالها اتفاق افتاده است در حال حاضر خودشان زیانی بزرگتر و غیر قابل چشمپوشی را به کشور وارد کردهاند. مخالفان کرسنت مدعی بودند مبلغ 40 میلیون دلار طرف خارجی به طرف و یا طرفهای ایران رشوه پرداخت کرده است و به دلیل آنکه این قرارداد آمیخته با فساد است بهترین راه بایکوت کردن و عدم اجرای قرارداد است؛ تا اینجا استدلال این افراد درست به نظر میرسد، اما امکان نفی کامل قرارداد با تکیه کردن به چنین رویکردی اساسا نادرست بوده است. حال مشخص است که بیش از دو میلیارد دلار با فروش ساختمانهای متعلق به وزارت نفت به کشور زیان وارد شده و سالیانه 14 میلیارد دلار کشور از کسب درآمد حاصل از فروش گاز را از دست داده است، آن هم در قراردادی که امکان گرانتر فروختن و توافق روی قیمت جدید پیشبینی شده بود! در واقع مخالفان اجرایی شدن پرونده کرسنت برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدند و تمام! مشخص نیست دنبال کردن آن استدلال ناقص و بدون آیندهنگری براساس لجبازی با مرحوم هاشمی رفسنجانی بوده است؟ پرسش دیگر اگر این قرارداد در زمان دولت نهم و حمایتهای بیکران اصولگرایان از دولت اول احمدینژاد منعقد میشد به همین مسیر ختم میشد؟ آیا امکان اجرایی کردن و سپس رفع برخی کاستیها در کرسنت نبود؟ و اگر امکان بحث و تبادل نظر در عرصه عمومی از کارشناسان و رسانهها سلب نمیشد، فرصت بهتری برای کشورمان میسر نبود؟ و...
کرسنت نمایی نسبتا کامل از بیتوجهی به وجه بینالمللی کشور، لجبازی با جریان سیاسی منتقد، بیثباتی در سیاستگذاریهای دولتهای وقت و تغییر ریل سیاستها براساس نگرشهای محدود و هزینهساز در عرصه بینالمللی است. نگرشی که به سادگی دستور توقف اجرای یک قرارداد را میدهد، اما راهکاری برای ادامه مسیر ندارد! تحریم را نادیده میگیرد، اما برای فردای پس از اعمال تحریم چیزی برای ارایه ندارد. دیدگاهی که گمان میکند امکان تحمیل تمام خواستههای ما به طرف خارجی وجود دارد و کوتاه آمدن از شروط مساوی با خیانت است! زاویه نگرشی که همه چیز را در هالهای از سیاه و سفید میبیند. این همه یعنی ناقص دیدن امور جاری و متوقع بودن از سایر کسانی که براساس درک شرایط اقدام به عقد قرارداد کردهاند.
کد مطلب: 512925