آقاي صفارهرندی گفته است: «برخیها در جامعه به جای آنکه اصالت را به خانواده بدهند، به فرد میدهند و داشتن فرزند را نشان عقبماندگی میدانند و با همین تفکرات، امروز نسل آینده در معرض تهدیدات متعددی قرار گرفته، به گونهای که پیشبینی میشود در 200 سال آینده دیگر از نسل ایرانی در روی زمین خبری نباشد.» (منبع: خبرگزاري فارس- 23 مرداد-
اينجا را كليك كنيد)
اظهارات صفار هرندي در حالي بيان مي شود كه رشد جمعيت ايران همچنان بالاي دو درصد است و طبق نظر كارشناسان فقط آهنگ رشد آن در مقايسه با دهههاي 60 و 70 كاهش يافته و نه اينكه منفي شده باشد. براي مثال اگر در حوزه اقتصاد گفته شود رشد تورم كاهش يافته (مثلا از 20 به 15 درصد رسيده باشد) به اين معناست كه تورم (افزايش قيمتها) وجود دارد اما رشدش كاسته شده است. در مقوله رشد جمعيت نيز، همين موضوع مصداق دارد.
بدين معنا كه اگر در دهه 60 مثلا سالانه 3 درصد به تعداد جمعيت ايران افزوده مي شد در حال حاضر اين ميزان افزايش جمعيت به 2 درصد رسيده است. (واضح تر اينكه اگر جمعيت 70 ميليوني را با نرخ رشد 3 درصد مبنا بگيريم، جمعيت به 72 ميليون و 100 هزار و با نرخ رشد 2 درصد، به 71 ميليون 400 هزار نفر افزايش خواهد يافت كه مشخص ميشود در هر دو، جمعيت در حال افزايش است اما با شيب متفاوت) البته اين را هم بايد گفت كه در شيب كندتر افزايش جمعيتي، اندكي به ميانگين سني جمعيت افزوده مي شود.
اما اينكه آقاي صفار هرندي و همفكران ديگر ايشان كه اين روزها هر كدام تز عجيبي درباره بحث جمعيت ايران مطرح مي كنند، با چه پارامتر و مقياسهايي به اين نتايج عجيب و غريب دست مي يابند نكته اي است كه هنوز هيچ كارشناس و اهل تحقيقي متوجه آن نشده است!
در واقع موقعي بحث كاهش جمعيت در يك كشور مطرح مي شود كه رشد زاد و ولد در آن منفي شود. يعني آمار مرگ و ميرها در يك سال بيشتر از مواليد شود. امري كه در برهه اي در برخي كشورهاي اروپايي همچون سوئد تجربه شد كه با سياستهايي همچون مهاجر پذيري و تشويق سنجيده مردم براي فرزندآوري، (و نه وضع قانون براي مجازات و به زندان انداختن مردم!) به شكلي منطقي با اين پديده (كاهش نفوس و جمعيت) مقابله شده و مي شود.
اما اينكه در ايران و در حاليكه همچنان آمار رشد جمعيت كشور در بين ممالك با رشد بالا محسوب مي شود (بالاي 2 درصد) توسط برخي افراد، آمار و ارقامي اشتباه به افكار عمومي ارائه شود و با اين اطلاعات غلط، نوعي نگراني و استرس در جامعه ايجاد نمايند و يا از طرفي قانون گذاران مملكت براي رشد جمعيت اقدام به تصويب قوانين تنبيهي (تا مجازات حبس!) براي مردم مبادرت مي كنند، همه و همه نشان دهنده اين واقعيت تلخ است كه ما در مباحث تخصصي اجتماعي نيز آلوده مباحث سياسي و احساسي شده ايم كه البته يقننا باز هم نتيجه عكس خواهد داد و بر مشكلات خواهد افزود.
موضوع را با طرح يك سئوال از آقاي صفار هرندي و همفكران و دوستان ايشان كه اين روزها تمامي دغدغه هايشان مباحثي همچون «تفكيك جنسيتي»، «خطرات ناشي از حرف زدن زنان و مردان در محيطهاي كار!» و يا بحث «جمعيت كشور» است به پايان ميبريم:
جمعيت كنوني ايران بين 75 تا 80 ميليون نفر است. اخيرا مسئولان ذيربط در وزارت نيرو رسما از بحث كمبود آب در ايران و بحراني بودن تامين آب آشاميدني دهها شهر بزرگ ايران خبر داده و حتي موضوع واردات آب نيز مطرح شده است. از سوي ديگر، به اذعان اخبار رسمي، اكثر رودها و درياچه هاي ايران خشك شده و يا در حال خشك شدن هستند و درصد بالايي از روستاهاي كشاورزنشين به دليل بي آبي، قيد كشاورزي را زده و به شهرها مهاجرت نمودهاند. طي ساليان اخير و با همين جمعيت همواره شاهد تنش هاي اجتماعي در بسياري از استان هاي كشور بوديم، كه مورد آخرش درگيري در اطراف اصفهان، تظاهرات مردم شهركرد و ...بوده است.
همين ديروز مدیرعامل آبفای تهران گفت: ذخیره آبی سد لار و لتیان به پاییز نمی رسد و كفاف مصرف 40 روز ديگر پايتخت را مي دهد. این دو سد بزرگترین اصلی ترین تامین کننده های آب تهران هستند. محمد پرورش با بیان اینکه سد لتیان را تا امروز با کاهش فشار آب کنترل کردیم و تا شهریور می توانیم بگذرانیم اما با ادامه مصرف و نبود بارش برای فصل پاییز امکان برداشت آب از سد لار و لتیان نداریم. (منبع: خبرگزاري تسنیم)
اگر از يك دانشآموز ابتدايي هم سئوال شود «مايع حيات» چيست سريع پاسخ مي دهد «آب» (يكي از شرح هاي ساده جدول كلمات متقاطع در روزنامه ها و مجلات جدول هم همين است: مايع حيات «آب»!) با اين اوصاف در حاليكه مملكت ما با همين جمعيت با تامين «مايع حياتش» به بحران رسيده و هامون، هيرمند و زاينده رود كاملا خشك شده، درياچه اروميه و كارون (بزرگترين رود كشور) به اين وضع افتادهاند، قرار است «مايع حيات» نسلهاي آتي و ازدياد شده را چگونه تامين كنيم؟
اشتغال، بهداشت، آموزش، رفاه، مسكن و ... پيشكش، صرفا و صرفا «آب» يعني مايع زنده ماندن جمعيتي كه اين همه دغدغه افزايشش را داريم و هر روز صبح كه از خواب بلند مي شويم با طرح و مصوبه اي جديد براي ازديادش، مواجه مي شويم را قرار است چگونه و با كدام سياست و برنامه علمي و عملي، تامين نماييم، در حاليكه همين امروز يكي از اساسي ترين بحرانهاي بغرنج اغلب مناطق و استان هاي كشور بي آبي است؟