همزمان شدن این سه رویداد (مذاکره هسته ای، جنگ با داعش و جدال غرب با روسیه) برای دیپلماتهای تهران به آزمون جدی تبدیل شده است. اثرات این سه رویداد بر اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران امری انکار ناپذیر است. به همین دلیل حتی لایه ها و اقشار غیر سیاسی جامعه هم در گپ و گفت روزمره خود به گمانه زنی در باره این این وقایع می پردازند. گویی این سه رویداد سه میدان مسابقه جدی در منطقه است که ایرانی ها به تماشا نشسته و می خواهند ببینند سیاستگذارانشان چگونه در مواجهه با حریفان دور و نزدیک منافع ملی کشور را تأمین می کنند.
حوادث جدید در ذهن اکثر ما ایرانیها خاطره حوادث بزرگی مثل جنگ سال 2003 امریکا علیه عراق یا لشگرکشی ناتو به افغانستان در سال 2001 را زنده کرده است. اکنون برای دولت روحانی که یک سال گذشته را با مناقشه پیچیده هسته ای دست و پنجه نرم کرده است نحوه مواجهه با این وقایع از اهمیتی بالا برخوردار است. روزهای آینده بدون شک افکارعمومی ایران به مقایسه ای کنجکاوانه میان عملکرد دیپلماسی روحانی با حوادثی مثل جنگ علیه داعش با کارنامه دولتهای پیشین ایران دست خواهد زد. شتاب حوادث بسیار بالا و زمان برای تصمیم گیری بویژه در قضیه جنگ ائتلاف غربی علیه داعش بسیار ضیق است. در اینجا است که عنصر «سرعت ، دقت و تدبیر» در تصمیم گیری مدیران دیپلماسی ارزش خود را نشان می دهد.
حال با این معیار سه گانه که استادان علم سیاست مشخص کرده اند می توان خروجی سیاست خارجی ایران را ارزیابی کرد. تهران طی یک هفته گذشته تصمیم خویش در قبال هر دو رویداد مهم یعنی ائتلاف جنگی علیه داعش و نیز بازی تحریم غرب علیه روسیه را نهایی کرد. دستگاه دیپلماسی روحانی نه تنها با شفافیت موضع جمهوری اسلامی در این باره را اعلام کردند بلکه اولین گامهای عملی را برای پیشبرد این تصمیم ها را برداشت. در ماجرای ائتلاف سازی امریکایی ها علیه داعش، چنان که از خبرها پیداست، تهران دعوتها برای ورود به چنین ائتلافی را رد کرد و از زبان رئیس جمهوری اعلام نمود که استراتژی تکیه بر بمب و موشک برای نابودی تروریسم راه به جایی نمی برد. در قضیه تحریمها و جنگ اقتصادی غرب با روسیه نیز به همین صورت، ایران موضع مخالف خویش را با صراحت تمام در اجلاس شانگهای اعلام کرد.
اتخاذ و اجرای این دو تصمیم تا حدی نگرانی دیرین ایرانی ها تحت عنوان «واکنش به هنگام و موثر» را رفع کرد. نباید از نظر دور داشت ایرانیها خاطرات ناخوشایندی از «تعلل و تاخیر» در تصمیم گیری برای وضعیت های بحرانی دارند. بارها این نقد و انتقاد از سوی صاحبنظران و استادان علوم سیاسی مطرح شده که سیاست خارجی کشور بویژه در دهه گذشته در بزنگاههای مهم بلاتکلیف، منفعل و سردرگم بوده و از قبل این انفعال ضررهای جبران ناپذیر بر منافع ملی کشور وارد شده است. اکنون که سیاست خارجی دولت اعتدال فاز اول تصمیم گیری یعنی «پاسخ به هنگام به حوادث» را پشت سر گذاشته، شاید مهمترین سوال افکارعمومی این باشد که سود و زیان این تصمیم ها چه خواهد بود و با قاعده«هزینه – فایده» از لحاظ اقتصادی، سیاسی و ژئوپلتیک چه چیزی عاید کشور خواهد شد.
بدون شک پاسخ به این سوال حیاتی نیازمند گذشت زمان و چرخه نزاعی است که در مناطق شمال ایران ( به صورت جنگ اقتصادی غرب با روسیه) و جنوب ایران ( به صورت جنگ نظامی غرب با داعش) جریان دارد. اما در عین حال با غور و تأمل در مقدمات و مبانی تصمیم های تیم دیپلماسی روحانی می توان به گمانه زنی در باره نتیجه این تصمیم ها پرداخت. آنچه برای افکار عمومی مسجل است تیم دیپلماسی ایران در این بحرانها با قواعدی روشن بازی تحصیل منافع ملی را پیش می برد. این قاعده بازی را شهروندان ایرانی ظرف یکسال گذشته و در ماجرای هسته ای به صورت روشن تجربه و لمس کردند. طبق گفته وزیر خارجه ایران منطق این بازی بر اصل عملگرایی استوار است یعنی مرز دوستیها ، دشمنیها و رقابت ها را با خط کشی بنام منافع ملی ترسیم می شود.
نتایج اجلاس اخیر شانگهای از این نظر قابل تأمل است اجلاسی که طبق گفته ناظران، در حاشیه و متن آن چندین قرارداد اقتصادی بسته شد قراردادهایی که رقم چندین و چند میلیاردی دارد و ای بسا ایران را به آرزوی دیرین خویش برای ورود به بازار بکر آسیای مرکزی و منطقه اوراسیا نایل کند. در فردای اجلاس شانگهای اغلب ناظران در تحلیل خود به این واقعیت اذعان کردند که قدم های بلندی برای شکستن قانون تحریم از روابط بین الملل برداشته شد.